کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیاث کججی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملک ظاهر (غازی )بن صلاح الدین یوسف .از پادشاهان ایوبی حلب ، پس از فوت پدر در سن 4سالگی پادشاه شد (613 هَ . ق .) و امور پادشاهی را اتابک او انجام میداد. وی 634 هَ . ق . درگذشت . در طبقات سلاطین اسلام به نام غیاث ...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان ، مکنی به ابوشجاع . ششمین از سلجوقیان بزرگ ایران . نخست حاکم بغداد بود (492 هَ . ق .). پس از مرگ پدرش با برادرش بر کیارق جنگ کرد (485 هَ . ق .) ، و سرانجام در سال 498 به سلطنت رسید. (از معجم...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمود بن خواجه قطب الدین سلیمان شاه . وی پسر سلیمانشاه مذکور وزیر شاه شجاع بود. شاه شجاع چشمان غیاث الدین محمود را میل کشید. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 303 شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمودبن محمدبن سام . رجوع به غیاث الدین محمود شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمودشاه (ثالث ) بن حسین . از ملوک بنگاله . به سال 939 هَ . ق . به سلطنت رسید. (از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 428).
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعود (ثالث ) بن کیقباد ثالث . از سلجوقیان آسیای صغیر. به سال 707 هَ . ق . به حکومت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 217 و 218 شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعود (ثانی ) بن عزالدین کیکاوس چهاردهمین از سلاجقه ٔ روم (آسیای صغیر) و نواده ٔ غیاث الدین کیخسرو ثانی بود. هنگامی که پدرش به کریمه فرار کرد و در آنجا مرد، وی به آذربایجان رفت و به آباقاخان پناهنده شد. پس از مدتی به س...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مسعودبن محمدبن ملکشاه ، مکنی به ابوالفتح . چهارمین از سلجوقیان عراق . او به سال 527 هَ . ق . به حکومت رسید و در همدان درگذشت . خلیل ادهم در «دول اسلامیه ص 216» گوید: غیاث الدین مسعود به سال 526 هَ . ق . بحکومت رسید و د...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) مشهدی . رجوع به غیاث الدین محمد مشهدی شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ملک معظم . رجوع به غیاث الدین بن ملک صالح شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) منصوربن (میر) صدرالدین محمدبن غیاث الدین منصوربن صدرالدین محمدبن ابراهیم بن محمدبن اسحاق بن علی بن عربشاه حسنی حسینی دشتکی . او از اعاظم علما و فحول حکمای اسلامی امامی ، و جامع معقول و منقول و حاوی فروع و اصول ، و به ق...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) منصوربن امیرزاده بایقرابن عمر شیخ بهادربن امیر تیمور گورکان . متوفی به سال 849 هَ . ق . پدر سلطان حسین بایقرا بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 113 و 114 و قاموس الاعلام ترکی ذیل منصور شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ )(ملا...) علی . مردی خوشخو بود. این رباعی از اوست :خوبان که ز جام حسن مستند همه هر عهد که بستند شکستند همه با عاشق خویش آشنایی نکنندبیگانه و بیگانه پرستند همه . (از مجالس النفائس ص 152).در جای دیگر از همین کتاب (ص 383) ا...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ )محمدبن (سلطان ) احمد مظفری . وی از امرای آل مظفر و پسر سلطان احمد و حکمران کرمان بود. بسال 795 هَ . ق .به دستور امیر تیمور کشته شد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 754 و 755 و فهرست تاریخ عصر حافظ ج 1 شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ](اِخ ) (سید...) افضل بن سیدحسن . از علما و فقهای عصرسلطان حسین میرزا. وی سالها منصب شیخ الاسلامی و قضای شهر مشهد را داشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 334).