کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیاث دین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) شیرازی . رجوع به غیاث الدین منصوربن میر صدرالدین دشتکی شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) صباغ . رجوع به غیاث الدین علی شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) طبیب . رجوع به غیاث الدین علی شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) عبدالکریم بن احمدبن طاوس . معروف به ابن طاوس و ملقب به ابوالمظفر. رجوع به ابن طاوس ، عبدالکریم و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 111 شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی جوانی خوش طبع بود و به فراگرفتن دانش نیز میپرداخت . در طبابت شهرت داشت و در این باب رسائلی دارد. در نظم «مخزن الاسرار» نظامی راتتبع کرد و هموار و رنگین گفت . این مطلع از اوست :ای صبا کآن باغ عارض را تماشاکرده ای مض...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی خالدار. یکی از بزرگان و کلانتران غرجستان در زمان ورود محمدزمان میرزا بدان ولایت بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 403 شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن جمال اسلام یزدی . او راست : «روزنامه ٔ غزوات هندوستان » در تفصیل وقایع یورش تیمور به هندوستان ، که خود شاهد همین وقایع بوده است . این کتاب در پطروگراد به طبع رسیده است . رجوع به تاریخ ادبیات ایران «از سعدی تا جا...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن علی امیران حسینی اصفهانی . او راست : کتاب دانشنامه ٔ جهان ، شامل یک دوره علوم طبیعی . ملک الشعراء بهار در سبک شناسی چ 1 ج 3 ص 222 آرد: وی این کتاب را به نام سلطان محمود بن ابوسعیدبن میرزا میرانشاه بن امیر تیمور ...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن کمال الدین حسین کاشانی . از اطبای نامی اواخر قرن دهم هجری . او به سال 987 هَ . ق . از سیدحسین مجتهد کرکی اجازه داشته است . او راست : کتاب الادویة المفردة و کشف الاسرار فی بیان الادویة المفردة و المرکبة که برای ش...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) عمر. لقب عمربن ابراهیم ، متخلص به خیام شاعر و حکیم ریاضی و فلکی مشهور. رجوع به خیام عمر و عمربن ابراهیم شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) عوض خلجی . از والیان و ملوک بنگاله (خلج ) بسالهای 606 و 607 هَ . ق . رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 426، حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 616 و ماده ٔ حسام الدین عوض شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) غازی اول . معروف به الملک الظاهر و مکنی به ابوالفتح . وی پسر سلطان صلاح الدین یوسف بن ایوب و نخستین پادشاه ایوبی حلب بود. به سال 568هَ . ق . در مصر به دنیا آمد و به سال 582 هَ . ق . بحکومت رسید و در جمادی الاَّخر 613 ه...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) غوری . محمودبن محمدبن سام آخرین حکمران غوری ، و پسر غیاث الدین محمد بود.602 هَ . ق . جانشین عموی خود شهاب الدین ابوالمظفر شد.و بسبب ضعف و عجزی که داشت به هرات اکتفا کرد، و غزنه را به تاج الدین ایلدگز داد. امرای دیگر نی...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کاشانی . رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کیخسرو اول . ششمین از سلجوقیان روم که در روم و قونیه حکومت میکردند. او پسر قلیج ارسلان و ولیعهد او بود. به سال 578 هَ . ق . پس از مرگ پدرش به تخت نشست . چند سال بعد برادر بزرگ او رکن الدین سلیمان شاه بر ضد او قیام کرد ...