کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غژگاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غژگاو
/qažgāv/
معنی
= غژغاو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غژگاو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] ← گاو تبتی
-
غژگاو
لغتنامه دهخدا
غژگاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغاو است که گاو قطاس باشد و بحری قطاس همان است . (برهان قاطع). نوعی از گاو است که از دم آن پرچم علم و مگس ران سازند، و آن قسم گاو در کوهستان که مابین ختا و هندوستان است به هم میرسد، به هندی آن را سری گای گویند به ضم...
-
غژگاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qažgāv = غژغاو
-
جستوجو در متن
-
یاک
لغتنامه دهخدا
یاک . (اِ) غژگاو. غژغاو. رجوع به غژغاو شود.
-
کجگاو
لغتنامه دهخدا
کجگاو. [ ک َ ] (اِ مرکب ) غژگاو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به غژغاو شود.
-
کژغا
لغتنامه دهخدا
کژغا. [ ک َ ] (اِ مرکب ) مخفف کژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسدو آن را به ترکی قطاس میگویند. (برهان ) (آنندراج ). غژغاو. (جهانگیری ). غژگاو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به غژغاو و غژگاو شود.
-
غژگا
لغتنامه دهخدا
غژگا. [ غ َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغا است که گاو خطایی باشد و به رومی قطاس گویند. (برهان قاطع). مخفف غژگاو است . غژغاو. غژغا. کژگاو. کژگا. کژغا و... (برهان قاطع). غشغاو. (فرهنگ اسدی ). رجوع به غژغاو و غژگاو و گاو خطایی شود.
-
غرغاو
لغتنامه دهخدا
غرغاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) گاو دشتی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(فرهنگ شعوری ). || گاومیش . (ناظم الاطباء). مصحف غژغاو، غژگاو است . رجوع به همین کلمات شود.
-
Bos grunniens
گاو تبتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان با شاخهای سیاه و منحنی و طویل که موهای پشت آنها کوتاه ولی موهای پهلوها بلند و مانند شنلِ چیندار آویزان است متـ . غژگاو
-
غشغاو
لغتنامه دهخدا
غشغاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) گاوی بود سخت بزرگ . (فرهنگ اسدی ). نوعی گاو وحشی است دارای دمی شبیه به دم اسب . غژگاو. غژگا. غژغا. کژگاو. کژگا. کژغاو. رجوع به همین مدخل ها شود.
-
غجغاو
لغتنامه دهخدا
غجغاو. [ غ َ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب غژگاو و غژغاو و کژگاو. موی اسب بحری است که آن را به جای تعویذ در گردن اسبان آویزند و آن را در ورق سیم و زر بگیرند. || هرچیزی که در گلوی اسبان آویزند. (آنندراج ). در فرهنگ شعوری به تصحیف غجفا آمده به معنی قطاس که ...
-
غژقاو
لغتنامه دهخدا
غژقاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) کاکل پریشان . (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ شعوری ورق 184 الف ). مصحف غژغاو یا غژگاو است . || پرچم . (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ شعوری ورق 184 الف ). موی گاو تبتی یا خطایی . رجوع به غژغا و پرچم و گاو خطایی شود.
-
کژغاو
لغتنامه دهخدا
کژغاو. [ ک َ ] (اِ مرکب ) کژغا. گاوی باشد که در مابین کوههای هندوستان و ختا بهم میرسد دم او را بگردن اسبان و سرهای علم بندند و آن را به ترکی ختائی قطاس میگویند و بعضی گویند گاو دریائی است و به آن اعتبار بحری قطاس خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به معنی ...
-
غژغا
لغتنامه دهخدا
غژغا. [ غ َ ] (اِ مرکب ) گاوی است که در مابین کوههای خطا وهندوستان پیدا میشود و آن را به لقب رومی قطاس میگویند، و بعضی گویند گاوی است دریایی و بحری ، قطاس به سبب آن خوانند. (برهان قاطع). و آن را پرچم نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). مخفف غژغاو. (حاشیه ٔ...