کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غِمْباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غِمْباد
لهجه و گویش گنابادی
ghembad در گویش گنابادی یعنی ناراحتی ، اندوهگینی ، افسردگی
-
واژههای مشابه
-
غمباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹غمباده› (پزشکی) [مجاز] qambād = گواتر
-
غمباد
دیکشنری فارسی به عربی
غدة درقية
-
غَمباد
لهجه و گویش تهرانی
گواتر.
-
واژههای همآوا
-
غم باد
لغتنامه دهخدا
غم باد. [ غ َ ] (اِ مرکب ) ورم دائم در بیرون شکم که به چشم دیده شود .ظاهراً با «غم باده » یکی است . رجوع به غم باده شود.
-
غمباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹غمباده› (پزشکی) [مجاز] qambād = گواتر
-
غَمباد
لهجه و گویش تهرانی
گواتر.
-
قُمباد
واژهنامه آزاد
قسمتی از یک سطح که بصورت باد کرده بیرون زده،شبیه یک تاول بزرگ، مثل یک قسمت از لاستیک که که از بقیه سطوح بیرون زده.
-
جستوجو در متن
-
goiter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواتر، غمباد، بزرگ شدن غده تيروئيد
-
goiters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواتر، غمباد، بزرگ شدن غده تيروئيد
-
goitres
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیترس، گواتر، غمباد، بزرگ شدن غده تيروئيد
-
strumae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفرم، گواتر، غمباد، تورم، اتساع و گشاد شدن هر عضوی