کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غُلَّتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
body roll
غلت بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] کج شدن یا غلتیدن خودرو حول محور طولی در هنگام عبور از پیچها
-
rudder roll
غلت سکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] غلت ناخواستۀ هواگَرد که براثر جابهجایی سریع سکان عمودی رخ میدهد
-
غلت خوردن
لغتنامه دهخدا
غلت خوردن . [ غ َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) غلتیدن . غلطیدن . غلط خوردن . رجوع به غلتیدن شود.
-
غلت دادن
لغتنامه دهخدا
غلت دادن . [غ َ دَ ] (مص مرکب ) غلتانیدن . غلطانیدن . غلط دادن .- غلت دادن آواز ؛ تحریر. ترجیع صوت . بگردانیدن آواز.نغمه زدن در آواز. ترنم کردن .
-
غلت زدن
لغتنامه دهخدا
غلت زدن . [ غ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) غلتیدن . غلطیدن . غلط زدن . رجوع به غلتیدن شود.
-
ground roll
زمینغَلت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای سطحی با سرعت و بسامد کم و دامنۀ بلند
-
غلت دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی؟. فارسی] qellatdār ضخیم؛ کلُفت.
-
غلت خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
سقطة , لفة
-
غلت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
لفة
-
غلت و واغلت
لغتنامه دهخدا
غلت و واغلت . [ غ َ ت ُ غ َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) غلط و واغلط. غلتیدن مکرر.- غلت و واغلت زدن ؛غلتیدن مکرر.
-
غَلت و واغَلت
فرهنگ گنجواژه
غلتیدن مکرر.
-
غَلت و واغلت
لهجه و گویش تهرانی
غلت مکرر زدن
-
واژههای همآوا
-
غلط
واژگان مترادف و متضاد
اشتباه، خبط، خطا، سقط، سقیم، سهو، مغلوط، نادرست، ناصحیح ≠ درست، صحیح
-
قلت
واژگان مترادف و متضاد
اندک، کم، کمی، معدود، نقصان ≠ کثرت
-
غلط
فرهنگ واژههای سره
غلت، نادرست