کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غَيِّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غَيِّ
فرهنگ واژگان قرآن
به خطا رفتن - گمراهي - جهلي است که از اعتقادي باطل ناشي شده باشد - جهالتي که از اعتقادي فاسد نشأت گرفته ونه از بي اعتقادي - سرگشتگي - گمراهي - پيمودن راهي که منجر به دوري از مقصد مي شود ضدّ رشد
-
واژههای مشابه
-
غی
لغتنامه دهخدا
غی . [ غ َی ی ] (اِخ ) نام رودی است در دوزخ نعوذ باللّه . (مهذب الاسماء). نام وادیی است در دوزخ . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل ). وادیی است در دوزخ یا جویی است در آن . (از منتهی الارب ) (تاج العروس ) : فسوف یلقون غیاً. (قرآن 59/19). رجوع به معنی...
-
غی
لغتنامه دهخدا
غی . [ غ َی ی ] (ع مص ) بیراه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار) (مجمل اللغة). بیراهی . (مهذب الاسماء). گمراه گشتن . (منتهی الارب ). قوله تعالی : فسوف یلقون غیاً (قرآن 59/19)؛ یعنی آنان البته به گمراهی و ناامیدی یا به کیفر و عذاب میرس...
-
غی
فرهنگ فارسی معین
(غَ یّ) 1 - (مص ل .) گمراه شدن . 2 - (اِ مص .) گمراهی . 3 - تباهی ، فساد. 4 - هلاک ، نابودی . 5 - (اِ.) نام جایی است در دوزخ .
-
غی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غیّ] [قدیمی] qay[y] ۱. گمراه شدن؛ گمراهی؛ ضلالت.۲. نومیدی.۳. هلاک؛ نابودی.
-
غی
واژهنامه آزاد
(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر خداوند امر کند دوزخ را با گرمی و حرارتی که دارد می بلعد و در آن وادی ماری عظیم الجثه است ک...
-
جستوجو در متن
-
غیة
لغتنامه دهخدا
غیة. [ غی ی َ ] (ع اِ) رجوع به غَیَّة شود.
-
ریْغ
لهجه و گویش گنابادی
righ در گویش گنابادی یعنی بالا آوردن ، استفراغ ، غی کردن
-
یوغی
لغتنامه دهخدا
یوغی . [ غی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یوغه که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ).
-
نابغی
لغتنامه دهخدا
نابغی . [ ب ِ غی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به نابغة. (الانساب سمعانی ).
-
اثلغی
لغتنامه دهخدا
اثلغی . [ اَ ل َ غی ی ] (ع اِ) نره .
-
غَاوِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
گمراهان (کلمه غاوون جمع اسم فاعل است و مفرد آن غاوي و مصدرش غي است و غي معنايش خلاف معناي رشد است و رشد به معناي رسيدن به واقع است و رشيد کسي را گويند که اهتمام نميورزد مگر به آنچه که حق و واقع باشد و در نتيجه غوي کسي است که راه باطل را برود و از راه...
-
رشد
واژگان مترادف و متضاد
۱. رویش، نشو، نمو ۲. بلوغ، کمال ۳. صلاح، هدایت ≠ ۴. ضلالت، غی، گمراهی