کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) آبی است مربنی کلب را. (منتهی الارب ). آبی است متعلق به «کلب » که در زمین سماوه میان عراق و شام قرار دارد، و بقولی آبی است میان عقبه و قاع در راه مکه که در آن برکه ای و قبه هایی است متعلق به ام جعفر، و به زبیدیه معروف است . (از...
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) نام جایی است بر فرات . (از معجم البلدان ). از این است مثل : عسی الغویر ابؤساً؛ یعنی غویر بلای جانکاه گشت . در حق چیزی گویند که از آن بدی و سختی متصور گردد.(منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت از قول ابی علی وشانی آرد: کأنه قال :...
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (ع اِ مصغر) مصغر غار یعنی سمج خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). مصغر غار. «زباء» گفته است : عسی الغویر ابؤساً. رجوع به منتهی الارب و معجم البلدان و غار و غویر (اِخ ، نام جایی بر فرات ) شود. || مصغر غَور بمعنی زمین نشیب . (از معجم البلدان...
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُوَ ] (اِخ ) نام جایی است در شعر هذیل ، به عین مهمله نیز گفته اند. عبدمناف بن ربع هذلی گوید : اءَلا اءَبلغ بنی ظفر رسولاًو ریب الدهر یحدث کل حین اءَحقاً اءَنکم لما قتلتم ندامای الکرام هجرتمونی ؟فان لدی التناضب من غویراءَباعمرو یخر علی الجبی...
-
جستوجو در متن
-
جلحاء
لغتنامه دهخدا
جلحاء. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به بغداد. || موضعی است به بصره . (منتهی الارب ). || جایی است در شش میلی غُوَیْر معروف به زبیدیه . (از معجم البلدان ) (از مراصدالاطلاع ).