کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غول آسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ام غول
لغتنامه دهخدا
ام غول . [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) غیشة (نوعی گیاه ). || دنیا. (از المرصع). ام الغول با الف و لام نیز در المرصع آمده .
-
بادیه ٔ غول
لغتنامه دهخدا
بادیه ٔ غول . [ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیای فانی باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
خانه ٔ غول
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ غول . [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیا. عالم . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
خوابگاه غول
لغتنامه دهخدا
خوابگاه غول . [ خوا / خا هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم است . (برهان قاطع) (مجموعه ٔ مترادفات ) (انجمن آرای ناصری ).
-
حزیز غول
لغتنامه دهخدا
حزیز غول . [ ح َ زِ غ َ ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان ). رجوع به غول شود.
-
غول پیکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [مجاز] qulpeykar غولآسا؛ بزرگ و مهیب؛ کسی یا چیزی که جثۀ بزرگ مانند غول دارد.
-
غول وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] qulvār غولمانند؛ غولآسا؛ مانند غول.
-
غول پیکر
دیکشنری فارسی به عربی
بشع , عملاق , هائل
-
نره غول
دیکشنری فارسی به عربی
عملاق
-
غول بیابانی
لهجه و گویش تهرانی
قوی هیکل.فردی که ایام عید پوستین میپوشید و با ساز میرقصید و پول جمع میکرد.
-
نفتبَر غولپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← نفتکش غولپیکر
-
very large crude carrier, VLCC
نفتکش غولپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نفتبَر بزرگی که ظرفیت آن از 160 تا 320 هزار تن است متـ . نفتبَر غولپیکر
-
explosion caldera
غولدهانۀ انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] غولدهانهای که در نتیجۀ از بین رفتن بخش بالایی مخروط آتشفشانی براثر انفجار به وجود میآید
-
collapse caldera
غولدهانۀ رُمبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] غولدهانهای که براثر رُمبش سقف یک انباشتگاه ماگما به وجود میآید متـ . غولدهانۀ فرونشستی subsidence caldera
-
erosion caldera
غولدهانۀ فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] غولدهانهای که براثر فرسایش و بازشدگی یک غولدهانه یا فرسایش یک مخروط آتشفشانی به وجود میآید