کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غوطه ور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غوطه خوری
لغتنامه دهخدا
غوطه خوری . [ طَ / طِ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) فرورفتگی در آب و غرق شدگی . (ناظم الاطباء). عمل شخص غوطه خور و غواص . سربه آب فروبردن . فرورفتن در آب . رجوع به غوطه شود.
-
غوطه گاه
لغتنامه دهخدا
غوطه گاه . [ طَ / طِ ] (اِ مرکب ) جای غوص و فرورفتن در آب . (ناظم الاطباء). جای غوطه خوردن .جای فرورفتن . رجوع به غوطه و غوته شود : کشید از غوطه گاه اژدهاتیغچو برق ناف سوز از سینه ٔ میغ.حکیم زلالی (از آنندراج ).
-
غوطه خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - سر در آب فرو بردن . 2 - غرق شدن .
-
غوطه باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qutebāz فرورونده در آب؛ غواص.
-
غوطه ورساختن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتلع , اغطس , هاوية , هبوط
-
غوطه وری
دیکشنری فارسی به عربی
انتقاع , غمر
-
غوطه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اغطس , انتقاع , انخفاض
-
hot dipping
غوطهورسازی داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششدهی یک ماده با غوطهور ساختن آن در یک حمام فلز مذاب مانند روی یا قلع
-
centre of buoyancy, centre of displacement, centre of immersion, centre of immersed bulk
مرکز غوطهوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مرکز هندسی حجم آب جابهجاشده در زیرشناور برابر با حجمِ زیرِ آب شناور
-
immersion corrosion testing
آزمون خوردگی غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون با غوطهور کردن فلز آلیاژ در محلول یا مایع خاص که در آن بعد از مدت زمانی معینی کاهش وزن فلز یا آلیاژ اندازهگیری میشود
-
alternate immersion test
آزمون غوطهوری متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آزمایشی که در آن ماده بهطور متناوب و گاه به مدت نسبتاً طولانی در محیط خورنده قرار میگیرد
-
immersion plating, dip plating, metal replacement
آبکاری غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی آبکاری ازطریق ایجاد پوشش فلزی با استفاده از واکنش جابهجایی که در آن یک فلز جانشین فلز دیگر موجود در محلول میشود
-
submerged fermentation
تخمیر غوطهور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی فرایند تخمیر که در آن ریزاندامگانها در محیط مایع در درون محل تخمیر رشد میکنند
-
dip coating, dipping 1
پوشانش غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] قرار دادن مادۀ پوششی بر سطح قطعه با فروبردن آن در ظرف حاوی مادۀ پوششی
-
جستوجو در متن
-
immerged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غوطه ور شده، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن