کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غوطه دمشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غوطه ور کردن
لغتنامه دهخدا
غوطه ور کردن . [ طَ / طِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروبردن چیزی یا کسی را در آب . سر در آب فروبردن . غوطه دادن . غوته دادن . رجوع به غوطه و غوته شود.
-
immersion corrosion testing
آزمون خوردگی غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون با غوطهور کردن فلز آلیاژ در محلول یا مایع خاص که در آن بعد از مدت زمانی معینی کاهش وزن فلز یا آلیاژ اندازهگیری میشود
-
alternate immersion test
آزمون غوطهوری متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آزمایشی که در آن ماده بهطور متناوب و گاه به مدت نسبتاً طولانی در محیط خورنده قرار میگیرد
-
immersion plating, dip plating, metal replacement
آبکاری غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی آبکاری ازطریق ایجاد پوشش فلزی با استفاده از واکنش جابهجایی که در آن یک فلز جانشین فلز دیگر موجود در محلول میشود
-
submerged fermentation
تخمیر غوطهور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی فرایند تخمیر که در آن ریزاندامگانها در محیط مایع در درون محل تخمیر رشد میکنند
-
dip coating, dipping 1
پوشانش غوطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] قرار دادن مادۀ پوششی بر سطح قطعه با فروبردن آن در ظرف حاوی مادۀ پوششی
-
غوطه ور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انخفاض
-
غوطه ور ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
اغمر
-
غوطه ور(روی اب)
دیکشنری فارسی به عربی
عائم
-
در بحر تفکر غوطه ور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذکر
-
در دریای تفکر غوطه ور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مسام
-
جستوجو در متن
-
جلق
لغتنامه دهخدا
جلق . [ ج ِل ْ ل ِ ] (اِخ ) جِلَّق . دمشق و غوطه ٔ دمشق . (منتهی الارب ). دمشق . (از اقرب الموارد). نام ناحیه ٔ غوطه است و گویند دمشق را جلق خوانند و گویند موضعی است در قریه ای از قرای دمشق و گویند مجسمه ٔ زنی است در یکی از دیههای دمشق که آب از دهان ...
-
سام
لغتنامه دهخدا
سام . (اِخ ) از قراء غوطه دمشق است . (معجم البلدان ).
-
جرود
لغتنامه دهخدا
جرود. [ ج َ ] (اِخ ) موضعی است به دمشق . (منتهی الارب ). نام موضعی است از اعمال غوطه ٔ دمشق از اقلیم معلولا که از نواحی دمشق است و ابوالقاسم حافظ در کتاب خود گوید: احمدبن خبیب بن عجائز ازدی در کتابی که بنی امیه ٔ ساکن دمشق و غوطه را در آن ذکر میکند ا...
-
حدیثة حرش
لغتنامه دهخدا
حدیثة حرش . [ ح َ ث َ ت ُ ح َ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای به غوطه ٔ دمشق . رجوع به حدیثة دمشق شود.