کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غوره با پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب غوره گرفتن
واژهنامه آزاد
گریه کردن
-
واژههای همآوا
-
غورهبا
واژگان مترادف و متضاد
آشغوره
-
جستوجو در متن
-
گورک وا
لغتنامه دهخدا
گورک وا. [ رَ ] (اِ مرکب ) حصرمیه . (مهذب الاسماء). آش غوره . غوره با.
-
غوربا
لغتنامه دهخدا
غوربا. [ رَ ] (اِ مرکب ) آش غوره . (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 188 الف ). حصرمی . (دهار). غوره با. (ناظم الاطباء). رجوع به غوره با شود.
-
حصرمیة
لغتنامه دهخدا
حصرمیة. [ ح ِ رِ می ی َ ] (ع اِ) غوره وا. آش غوره . (دهار). گورک وا. (مهذب الاسماء). غوره با. (دهار).
-
حصرمی
لغتنامه دهخدا
حصرمی . [ ح ِ رِ ] (ع اِ) غوره با. (دهار).
-
کرنبا
لغتنامه دهخدا
کرنبا. [ ک َرَم ْ ] (اِ مرکب ) کرنب با. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آش کلم را گویند چه اصل آن «کرنب با» است و «با» بمعنی آش باشد. (آنندراج ) (برهان ). آش کلم . (ناظم الاطباء) : و غذای سمانی و عدس و غوره و انار و آن اسکبا و کرنب با موافق تر باشد. (ذخیره ٔ ...
-
غوروا
لغتنامه دهخدا
غوروا. [ غورْ ] (اِ مرکب ) غوربا. غوره با. رجوع به غوره باو ناظم الاطباء و فرهنگ شعوری ج 2 ورق 188 الف شود.
-
ثجر
لغتنامه دهخدا
ثجر. [ ث َ ] (ع مص ) آمیختن ثفل خرما با چیز دیگر. || خرما را به کنجاره ٔ غوره ٔ خرما آمیختن . و آن در حدیث است . || روان کردن (آب و جز آن ).
-
مفضخة
لغتنامه دهخدا
مفضخة. [ م ِ ض َ خ َ ] (ع اِ) سنگی که بدان غوره ٔ خرمابشکنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سنگی که با آن غوره ٔ خرما شکنند و خشک کنند. (از اقرب الموارد). || دلو فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، مفاضخ . (از اقرب الموار...
-
اره و اوره
لغتنامه دهخدا
اره و اوره . [ اَ رَ / رِ وُ رَ / رِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) (در تداول عوام ) با تمام کسان خود، و گاه این جمله را بر آن مزید کنند: شنبله غوره .
-
ابراهیمیه
لغتنامه دهخدا
ابراهیمیه . [ اِ می ی َ / ی ِ ] (اِ) طعامی است چون زیره با، و بجای سرکه ٔ زیره با در ابراهیمیه ، آب غوره یا سرکه ٔ مصعّد و یا مروّق به سَمید کنند و حَویجهای آن با عود و سنبل در کرباس بندند و در دیگ افکنند تا بوی خوش گیرد و قند وادویه ٔ حاره و بادام و...
-
با
لغتنامه دهخدا
با. (اِ) ابا. باج (در تعریب ) بمعنی آش . این کلمه مضاف باسامی آشها آید مانند: ماست با و زیره با و کدوبا وامثال آن . (برهان ) (هفت قلزم ). بمعنی آش است بمعنی سکبا و زیربا و شوربا. حکیم سنائی گفته : کی شود صفرای تو ساکن ز خوان ما که هست مطبخ ما را بجای...
-
ام فار
لغتنامه دهخدا
ام فار. [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از نخله که غوره اش سرخ و خرمایش سیاه میشود. || داهیه . (المرصع). گویند: وقعوا فی ام فار؛ در داهیه واقع شدند. (از المرصع). در المرصع با الف و لام یعنی ام الفار نیز آمده .