کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غوبنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غوبنک
/qubenak/
معنی
گیاهی که آن را مانند اشنان در شستن جامه به کار میبرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غوبنک
لغتنامه دهخدا
غوبنک . [ ب ِ ن َ ] (اِ) گیاهی است که گازران در شستن رخت بدل اشنان به کار برند و غُزنَک و غوشنه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرا). گیاهی است بدل اشنان که بدان جامه شویند. (برهان قاطع). رجوع به غزنک و غوشنه شود : غوبنک رنگ شد لباسم ، نی...
-
غوبنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غزنک› (زیستشناسی) [قدیمی] qubenak گیاهی که آن را مانند اشنان در شستن جامه به کار میبرند.
-
جستوجو در متن
-
غژنگ
لغتنامه دهخدا
غژنگ . [ غ ُ ن َ ] (اِ) به معنی غوبنک که گیاهی است بدل اشنان و بدان جامه شویند. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 189 ب ). غزنگ . رجوع به غوبنک و غزنگ شود.
-
غوشنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qušane ۱. نوعی قارچ یا سماروغ.۲. = غوبنک۳. گیاه خشک.۴. خوشۀ خشکیده؛ خوشه؛ خویشه.