کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غواصی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غواصی
مترادف و متضاد
۱. ژرفپیمایی، غوطهبازی، غوطهوری، مرواریدجویی
۲. غوص، تامل، تعمق، تفکر
فعل
بن گذشته: غواصی کرد
بن حال: غواصی کن
دیکشنری
skin diving
-
جستوجوی دقیق
-
غواصی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ژرفپیمایی، غوطهبازی، غوطهوری، مرواریدجویی ۲. غوص، تامل، تعمق، تفکر
-
غواصی
لغتنامه دهخدا
غواصی . [ غ ُوْ وا ] (اِخ ) از اهل خراسان بود و هر روز پانصد بیت شعر میسرود. عمر اواز نود سال بیشتر بود. از جمله کتب منظوم او، این کتابهاست : روضة الشعراء، قصص الانبیاء، تاریخ طبری ، کلیله و دمنه ، ساقی نامه و ذخیره ٔ خوارزمشاهی . (از تحفه ٔ سامی ص 1...
-
غواصی
لغتنامه دهخدا
غواصی . [ غ ُوْ وا ] (حامص ) (از: غواص + ی ، مصدری ) غواص بودن . در آب فرورفتن برای به دست آوردن مروارید و مرجان و جز آن . عمل غوّاص . غیاصة : شغلم افزون ز شغل غواصی است روزیم کم ز روزی کناس . مسعودسعد.لبش با در به غواصی درآمدسر زلفش به رقاصی برآمد. ...
-
واژههای مشابه
-
غواصی کردن
لغتنامه دهخدا
غواصی کردن . [ غ ُوْ وا ک َ دَ ] (مص مرکب ) در آب فرورفتن برای به دست آوردن مروارید و مرجان و جز آن . غیاصة. (منتهی الارب ). رجوع به غَوّاص و غَوّاصی شود : کبک رقاصی کند سرخاب غواصی کنداین بدین معروف گردد آن بدان شاهر شود. منوچهری .آن دُرّ یتیم که در...
-
غواصی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غطس
-
جستوجو در متن
-
immersive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
subcaudal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
aurification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
diving petrel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
unsights
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
outbow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
subniveal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی
-
ghostfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی