کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنی با پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فقیر و غنی
فرهنگ گنجواژه
دارا و ندار.
-
جستوجو در متن
-
دارا و ندار
فرهنگ گنجواژه
افراد با تمکن مختلف، فقیر و غنی.
-
richer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غنی تر، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا
-
rich
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثروتمند، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا
-
richest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثروتمندترین، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا
-
ابووثیل
لغتنامه دهخدا
ابووثیل . [ اَ بو وَ ] (اِخ ) مردی از عرب که تنها چند شتر لاغر و نزار داشت و سپس شتران او با خوردن رطب فربه شدند و او غنی گردید و در عزّ پس از ذُل ّ بدو مثل زنند. (المرصع). و ابوتیل با تاء منقوط نیز آمده است .
-
astration
اخترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] چرخۀ تبدیل مواد بینِستارهای به ستارهها که در نتیجۀ این چرخه واکنشهای هستهای با عناصر سنگین غنی میشود و سپس بهصورت باد ستارهای یا سحابی سیارهای یا اَبَرنواختر به فضای بینِستارهای بازمیگردد
-
آکندن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - پر کردن ، انباشتن . 2 - توی چیزی را پُر کردن . 3 - سطح چیزی را با چیز دیگری پوشاندن . 4 - غنی کردن ، آبادان کردن . 5 - مدفون ساختن .
-
تمریق
لغتنامه دهخدا
تمریق . [ ت َ ] (ع مص ) سرود فرومایگان گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): مرق الرجل تمریقاً؛ غنی و حکی ابن الاعرابی مرق با لغنا. (اقرب الموارد).
-
رابغة
لغتنامه دهخدا
رابغة. [ ب ِ غ َ ] (اِخ ) کوهی است متعلق به غنی و رایغه با یاء و غین نیز تلفظ شده است . (از معجم البلدان ج 4 ص 202).
-
Cetacea
آببازسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] پستانداران دریایی که بدنی ساده دارند و چشمهایشان در دو طرف سر قرار دارد و به جای مو دارای زیرپوست غنی از چربیاند و ازنظر ریختی و اندازۀ بدن با یکدیگر بسیار متفاوتاند
-
augmented reality, enhanced reality
واقعیت برافزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی فنّاوری که بهوسیلۀ آن دیدگاه کاربر را از جهان واقعی با اطلاعات نگاشتاری، مانند اشیا و نورهای مجازی و متنهای توضیحی که رایانه ایجاد میکند، گسترش میدهند یا غنی میسازند اختـ . واب AR
-
دگرمان دره سی
لغتنامه دهخدا
دگرمان دره سی . [ دَ گ ِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غنی بیگلو از بخش ماه نشان شهرستان زنجان با 401 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
صادق
لغتنامه دهخدا
صادق . [ دِ ] (اِخ ) وی از مردم ادرنه بود و با حسن خطی که داشت کتب بسیار تحریر کرد. این بیت او راست :ساقی سکا کوز قپد و غنی کوردی حبابک آلندوغی هپ اوایدی مجلس ده شرابک .(قاموس الاعلام ).
-
مِسْکِينِ
فرهنگ واژگان قرآن
فقير و بيچاره (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسكين كسي است كه حتي اگر نيازش را بر طرف كنند باز هم طولي نمي كشد كه محتاج مي شود يا در همان دم ازجهت ديگر م...