کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غنینه
معنی
(غَ نِ) (اِ.) لانة زنبور و مانند آن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غنینه
لغتنامه دهخدا
غنینه . [ غ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) جای مگس و زنبور و جز آن . (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ). جای زنبور نحل ، و غنینه ٔ منج ، خانه ٔ زنبور است و به عربی خَشرَم خوانند. (از برهان قاطع): غَنینه ٔ مُنج ؛ خانه ٔ زنبورعسل . کندو. رجوع به برهان قاطع، فرهنگ رشیدی ...
-
غنینه
فرهنگ فارسی معین
(غَ نِ) (اِ.) لانة زنبور و مانند آن .
-
واژههای همآوا
-
قنینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قنیّنَة، جمع: قَنانّی] [قدیمی] qen[n]ine ظرف شراب؛ صراحی.
-
قنینه
فرهنگ فارسی معین
(ق نُِ نَ) [ ع . ] (اِ.)شیشه ، شیشة شراب ، صُراحی .
-
قنینه
لغتنامه دهخدا
قنینه . [ ق ِن ْ نی ن َ / ن ِ / ق ِ نی ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِ) قِنینة. آوندی که شراب در آن پر کنند، مثل شیشه و صراحی و غیره . (از آنندراج ) : صبح چو کام قنینه خنده برآوردکام قنینه چو صبح لعل تر آورد. خاقانی .دست پیاله بگیر قد قنینه بپیچ گوش چغانه بما...
-
جستوجو در متن
-
یاسمینی
لغتنامه دهخدا
یاسمینی . [ س َ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن حجاج ادرینی بن یاسمینی در قرن ششم میزیسته است .او راست کتابی به نام (الارجوزة الیاسمینیة) در علم جبر که با کتاب بغیة المبتدی و غنینة المنتهی طبع شده است . ابوالحسن قلصادی صاحب بغیة المبتدی مذکور که در قرن نهم ...
-
غلغل
لغتنامه دهخدا
غلغل . [ غ ُ غ ُ ] (اِ صوت ) شوریدن بلبلان و مرغان را گویند در حالت مستی . (برهان قاطع). نام آواز بلبلان چون بسیار باشند. آواز مرغان بسیار : خاسته از مرغزار غلغل تیم و عدی درشده آب کبوددر زره داودی . منوچهری .گر ندانی ز زاغور بلبل بنگرش گاه نغمه و غل...