کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنیمت جنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
موقعیت را غنیمت شمرد
دیکشنری فارسی به عربی
استغلّ الموقف
-
دم غنیمت است
لهجه و گویش تهرانی
از فرصت باید استفاده کرد
-
غارت و غنیمت
فرهنگ گنجواژه
نهب.
-
جستوجو در متن
-
booty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غنیمت، غنیمت جنگی، یغما
-
booties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستانداران، غنیمت جنگی، یغما
-
تیغآورد
لغتنامه دهخدا
تیغآورد. [ وَ ] (ن مف مرکب ) آورده ٔ تیغ. محصول جنگ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). غنیمت جنگی : در جهان امروز بردابرد تست دولت و اقبال تیغآورد تست .ظهیر فاریابی (یادداشت ایضاً).
-
جبار بنی العباس
لغتنامه دهخدا
جبار بنی العباس . [ ج َب ْ با رُ ب َ نِل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) لقب هارون الرشید است . او در جنگی پنجاه هزار تن از رومیان را بکشت و پنجهزار اسب بزین و یراق سیمین غنیمت برد و از ترک چهل هزار کس بقتل رسانید و در بلاد روم هرقله بسته و از ملک روم جزیه گرفت...
-
کنئوس کورنلیوس سی پیو
لغتنامه دهخدا
کنئوس کورنلیوس سی پیو. [ ک ِ ن ِ کُرْ ن ِ ی ُ ] (اِخ ) یکی از کنسولان روم بود که در سال 260 ق . م . بدان مقام رسید و در جنگی که با سپاهیان کارتاژ در حوالی جزائر لیپاری کرد شکست یافت و چون در سال 254 ق . م . بار دیگر به مقام کنسولی نائل گشت شکست گذشته...
-
ردافة
لغتنامه دهخدا
ردافة. [ رِ ف َ ] (ع اِمص ) ردافت . اسم است از ارداف پادشاهان در جاهلیت و آن چنین بوده که شاه هر جا می نشسته رِدف در سمت راست او می نشسته و همینکه پادشاه می نوشید او پیش از مردم می نوشیدو آنگاه که پادشاه به جنگی می رفت ردف در جای او می نشست و تا بازگ...
-
کمینگه
لغتنامه دهخدا
کمینگه . [ ک َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) کمینگاه . (فرهنگ فارسی معین ) : دورویه چو لهاک و فرشیدوردز راه کمینگه گشادند گرد. فردوسی .نهانی همی راه بی ره گرفت به کردار شیران کمینگه گرفت . فردوسی .بدان تا در آن بیشه ساران چو شیرکمینگه کند با یلان دلیر. فردوسی ...
-
فدک
لغتنامه دهخدا
فدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) قریه ای در حجاز که از آنجا تا مدینه دو روز راه است ، و گویند سه بخش بوده است و هنگامی که رسول اکرم خیبر و قلاع آن رافتح کرد، سه قلعه پایداری کردند و محاصره ٔ آنها به دشواری گرایید، و اهل فدک قاصدی نزد رسول خدا فرستادند که اموا...
-
ابراهیم بن مرزبان سالاری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن مرزبان سالاری . [ اِ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) در اوائل قرن چهارم هجری به آذربایجان امارت داشت . وی فرزند سالار مرزبان از امرای دیلم است . پس از وفات پدر با برادر خویش ناصروجستان منازعه کرد عم او وهسودان فرصت غنیمت شمرد وآذربایجان را تصرف کرده ...
-
ردف
لغتنامه دهخدا
ردف . [ رِ ] (ع اِ) نشیننده ٔ سپس سوار. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || هرچه در پس چیزی لازم باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). هرچه تابع چیزی باشد. (از اقرب الموارد). || سرین . (آنندراج ) (نا...
-
بابی
لغتنامه دهخدا
بابی . (اِخ ) ابن سعید. یکی از سرکردگان رستم بن مرزبان والی کوه شهربار که در نهان قابوس را یاری میکرد: ... چون دانست [قابوس ] که کار آل سامان روزبه روز در نقصانست ... بتدبیر کار خویش مشغول شد و اصفهبد شهریاربن شروین را بناحیت کوه شهربار فرستاد به است...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...