کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غناگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غناگر
/qenāgar/
معنی
۱. خواننده؛ آوازخوان.
۲. نوازنده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غناگر
لغتنامه دهخدا
غناگر. [ غ ِ گ َ ] (ص مرکب ) خواننده و نوازنده و آوازخوان . مغنی . غناساز. رجوع به غنا و غناساز شود : هر رود که با غنا نسازدبرّد چو غنا گرش نوازد.نظامی .
-
غناگر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) آوازه - خوان .
-
غناگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qenāgar ۱. خواننده؛ آوازخوان.۲. نوازنده.
-
جستوجو در متن
-
غناساز
لغتنامه دهخدا
غناساز. [ غ ِ ] (نف مرکب ) خواننده و نوازنده . آوازخوان . مغنی . غناگر. رجوع به غناگر شود : مگر کآن غناساز و آواز روددر آن خم بدین عذر گفت آن سرود. نظامی .غناساز گنبد چو باشد درست صدای خوش آرد به اوتار سست .نظامی .