کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمیضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمیضة
لغتنامه دهخدا
غمیضة. [ غ َ ض َ ] (ع اِ) عیب که بفارسی آهو است . یقال : ما فی الامر غمیضة؛ ای عیب .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). غَمیزة. || صاحب منتهی الارب بمعنی گمنامی و خواری نیز آورده است ، این معنی در فرهنگهای دیگر دیده نشد.
-
واژههای همآوا
-
غمیزة
لغتنامه دهخدا
غمیزة. [ غ َ زَ ] (ع اِ) عیب . سستی عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضعف در خرد و در کار. ما فیه غمیزة؛ یعنی در او جای طعن و جای طمع نیست . (از اقرب الموارد). نقطه ٔ ضعف . عیبی که بدان بر کسی بتازند.
-
جستوجو در متن
-
گمنامی
لغتنامه دهخدا
گمنامی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بی نام بودن . بی نام و نشان بودن . خامل ذکر بودن . خمول . غمیضه . (منتهی الارب ).- امثال : شهرت بشر به که گمنامی . (کیمیای سعادت ).گم نامی به که بدنامی . (امثال و حکم دهخدا چ 3 ص 1323).