کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمدیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمدیدگی
لغتنامه دهخدا
غمدیدگی . [ غ َ دی دَ / دِ ] (حامص مرکب ) غمدیدن . گرفتار غم شدن . غمزدگی . حالت شخص غمدیده . رجوع به غم شود.
-
واژههای همآوا
-
غم دیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] qamdidegi حالت شخص غمدیده؛ غمزدگی.
-
جستوجو در متن
-
محنت دیدگی
لغتنامه دهخدا
محنت دیدگی . [ م ِ ن َ دی دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی محنت دیده . غمدیدگی . سختی کشیدگی .
-
غم
لغتنامه دهخدا
غم . [ غ َ ] (ازع ، اِ) مخفف غَم ّ. رجوع به همین کلمه شود. این لفظ عربی است بتشدید میم ، و در فارسی بتخفیف میم استعمال کنند. بدان که در کلمه ٔ مفرد فارسی الاصل حرف مشدد هیچ جا نیامده است مگر بضرورت ادغام ، چنانکه شپر که دراصل شب پر بود نام طائر معروف...