کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمج
لغتنامه دهخدا
غمج . [ غ َ ] (ع مص ) فروخوردن آب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آشامیدن . (المصادر زوزنی ). آشامیدن آب را به جرعه های پی درپی . (از اقرب الموارد). اندک اندک خوردن شراب را. (تاج المصادر بیهقی ).
-
غمج
لغتنامه دهخدا
غمج . [ غ َ م ِ ] (ع ص ) شتربچه که شیر مکد میان ران مادر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ شتری که در میان رانهای مادر قرار گیرد و شیر بمکد. الفصیل یتغامج بین ارفاغ امه و یلهزها لهزاً. (از اقرب الموارد). || آب که شیرین نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
غمج
لغتنامه دهخدا
غمج . [ غ ُ م َ ] (ع اِ) ج ِ غَمجَة و غُمجَة. (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه ها شود.
-
جستوجو در متن
-
غجوم
لغتنامه دهخدا
غجوم . [ غ ُ ] (ع اِ) مقلوب غموج ، ج ِ غَمِج به معنی شتربچه ، و آن در شعر حنظلةبن مصبح است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقلوب غموج ، ج ِ غمج ، و به همان معنی است . (اقرب الموارد). || مقلوب غموج که جمع غمج است و آن آبی است که شیرین نباشد. (تاج العروس ...