کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمازی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمازی کردن
لغتنامه دهخدا
غمازی کردن . [ غ َم ْ ما ک َ دَ ] (مص مرکب ) سعایت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). سخن چینی کردن . غَمز. اِمغال . (منتهی الارب ). رجوع به غَمز و غَمّاز شود : حدیث عشق تو پیدا نکردمی بر خلق گر آب دیده نکردی به گریه غمازی . سعدی (بدایع).میسرت نشود عاشقی و ...
-
جستوجو در متن
-
سعایت کردن
واژگان مترادف و متضاد
سخنچینی کردن، نمامی کردن، بدگویی کردن، غیبت کردن، غمازی کردن
-
اثایة
لغتنامه دهخدا
اثایة. [ اِ ی َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). غمّازی کردن . سعایت . وشایت . اَثی . اِثاوه . اَثو.
-
سعایة
لغتنامه دهخدا
سعایة. [ س ِ ی َ ] (ع مص ) غمازی و بدی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). غمازی و بدگویی . (غیاث اللغات ). رجوع به سعایت شود.
-
اثو
لغتنامه دهخدا
اثو. [ اَث ْوْ ] (ع مص ) نمّامی و سخن چینی کسی کردن پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری : اثوت به و علیه . (منتهی الارب ). غمّازی کردن . غمز کردن . (زوزنی ). اِثاوة. اَثی . اِثایة.
-
نورجة
لغتنامه دهخدا
نورجة. [ ن َ رَ ج َ ] (ع مص ) اختلاف در آمدن ورفتن . (از منتهی الارب ). اختلاف در پیش آمدن و پس رفتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نمیمة. اختلاف و تردد در کلام و سخن . || به غمازی تک ودو کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
زیرآب
لغتنامه دهخدا
زیرآب . (اِ مرکب ) مجرایی است در ته مخزنهای آب که هنگام خالی کردن آب ، آن را بگشایند. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). مخرجی دربسته در تک خزانه یاحوض یا آب انبار و غیره که به چاهی یا مغاکی منتهی میشود تا آنگاه که خواهند، آن را باز کنند و آبدان ازآب و لج...
-
خبر آوردن
لغتنامه دهخدا
خبر آوردن . [ خ َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) سخن چینی کردن . بردن خبر از مکانی به مکان دیگر به جهت نمامی . || سعایت کردن . غمازی کردن . || اطلاع از امری دادن . کسی را با نقل خبر از امری مطلع کردن : زیرا که درختی که مر او را نشناسی بارش خبر آرد که بود دست...
-
غمز
لغتنامه دهخدا
غمز. [ غ َ] (ع مص ) درخستن به دست . (منتهی الارب ). درخستن به دست و سخت افشردن . (آنندراج ). سخت افشردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). فشردن . مالش دادن . مالیدن . || گاز گرفتن . دندان زدن . || فروبردن سوزن و امثال آن . (دزی ...
-
جرست
لغتنامه دهخدا
جرست . [ ج َرْ رَ س َ ] (اِ صوت ) آواز برهم مالیدن دندان و دریدن کرباس و امثال آن باشد. (ناظم الاطباء) (برهان ). آواز برهم زدن دو چیزو بر هم سودن دندان و آواز دریدن کرباس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جرست به تخفیف نیز آمده . و برست بکسرتین و سین مهمل...
-
امغال
لغتنامه دهخدا
امغال . [ اِ ] (ع مص ) خداوند ستور درد شکم رسیده شدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند: امغل القوم امغالاً. (ناظم الاطباء). || بچه از شیر باز نکرده آبستن شدن زن و هر سال زاییدن او. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) ...
-
پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
پیدا کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار کردن . نمایاندن . عرض . عرض کردن . افصاح . آشکار کردن . ظاهر ساختن . واضح کردن . روشن کردن . هویدا کردن . صَدع . (منتهی الارب ). ابراز. تجلیة. (مجمل اللغة). نُحلة. نِحلة. توضیح . (منتهی الارب ).ایضاح ...
-
عیب کردن
لغتنامه دهخدا
عیب کردن . [ ع َ / ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر کردن خطا و قصور و گناه کسی . (ناظم الاطباء). به بدی و نقص منسوب داشتن . عیب شمردن . آهو خواستن . نکوهیدن . سرزنش کردن : هرکه خواند دانم که عیب نکند به آوردن این حکایت . (تاریخ بیهقی ص 341). مردمان را عی...
-
زنا
لغتنامه دهخدا
زنا. [ زِ ] (ع اِمص ) جمع شدن با زن بطور حرامی و روسپی بارگی که جِهمَرز نیز گویند. (ناظم الاطباء). برابر با زناء عربی . رجوع به زناء شود. (از فرهنگ فارسی معین ) : چو بیدادگر شد جهاندار شاه به گردون نتابد ببایست ماه ...زنا وریا آشکارا شوددل نرم چون سن...