کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمائم
لغتنامه دهخدا
غمائم . [ غ َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ غَمامة و غِمامة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غَمامة و غِمامة شود.
-
جستوجو در متن
-
غمامة
لغتنامه دهخدا
غمامة. [ غ َ م َ ] (ع اِ) ابر. ابر سفید. ج ، غَمام ، غَمائِم . (منتهی الارب ). واحد غمام . ابر سپید که همه جای آسمان بپوشد. سحابة. || اسفنج . ج ، غمامات . در الجماهر بیرونی ص 38 آمده : و منها (من عیوب الیاقوت ) غمامة صدفیة بیضاء متصلة به من جانب ، و ...
-
غمامة
لغتنامه دهخدا
غمامة. [ غ ِ م َ ] (ع اِ) دهن بند ستور. (مهذب الاسماء). پتفوزبند شتر و جز آن ، و آن خریطه مانندی است که چون بر پتفوز ستور بندندخوردن نتواند. ج ، غَمائِم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).خریطه ای است که به دهان شتر و جز آن بندند و او را از طعام بازمیدارد. ...
-
غمام
لغتنامه دهخدا
غمام . [ غ َ ] (ع اِ) ج ِ غَمامة. (منتهی الارب ). ابر. سحاب . (غیاث اللغات ). ابری که آفاق را بپوشد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار) (مهذب الاسماء). ابر یا ابر سفید. وجه اشتقاق آن از غَم ّ (بمعنی پوشانیدن ) این است که قطعه ای از غمام آسمان را میپوشان...