کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلمبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غلمبه
معنی
(غُ لُ بِ) (اِ.) = غلنبه : 1 - هر چیز گرد و گلوله مانند که درشت و ناهموار باشد. 2 - جملات و عبارات مشکل و پیچیده که کسی برای اظهار فضل بیان می کند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلمبه
لغتنامه دهخدا
غلمبه . [ غ ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (ص ) عبارت یا الفاظ و ترکیبات مشکل که گوینده یا نویسنده برای اظهار فضل خود استعمال کند. (از فرهنگ نظام ). گفتاری درشت از کسی که چنین گفته او را نسزد. غلنبه . رجوع به غلنبه شود.
-
غلمبه
فرهنگ فارسی معین
(غُ لُ بِ) (اِ.) = غلنبه : 1 - هر چیز گرد و گلوله مانند که درشت و ناهموار باشد. 2 - جملات و عبارات مشکل و پیچیده که کسی برای اظهار فضل بیان می کند.
-
واژههای مشابه
-
غلمبه بافی
لغتنامه دهخدا
غلمبه بافی . [غ ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) عبارت مشکل ادا کردن یا استعمال الفاظ و ترکیبات دشوار برای اظهار فضل . (از فرهنگ نظام ). غلنبه بافی . رجوع به غلنبه بافی شود.
-
واژههای همآوا
-
قلمبه
لغتنامه دهخدا
قلمبه . [ ق ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (ص ) رجوع به غلمبه و قلنبه شود.
-
قلمبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ قلنبه، کلنبه، کلمه› [عامیانه] qolombe ۱. دور از فهم؛ دشوار: حرفهای قلمبه.۲. برجسته و برآمده.۳. زیاد: پول قلمبه.
-
جستوجو در متن
-
قلنبه
فرهنگ فارسی معین
(قُ لُ بِ) (ص .) نک غلمبه .
-
قلمبه
لغتنامه دهخدا
قلمبه . [ ق ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (ص ) رجوع به غلمبه و قلنبه شود.
-
غلنبه بافی
لغتنامه دهخدا
غلنبه بافی . [ غ ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) عمل غلنبه باف . غلنبه گویی . غلمبه بافی . رجوع به غلنبه شود.
-
غلنبه
لغتنامه دهخدا
غلنبه . [ غ ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) گرد مُصمَت . گرد آگنده میان :َ یک غلنبه کره . یک غلنبه پنیر. || (ص ) بسیار: پول غلنبه . || گفتاری درشت از کسی که چنین گفته او را نسزد. قلمبه : کلمات غلمبه . عبارات غلنبه . حرف غلنبه .
-
قلنبه
لغتنامه دهخدا
قلنبه . [ ق ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ](اِ) درشت . ناهنجار. نتراشیده و نخراشیده . قلمبه .- قلنبه سلمبه ؛ غلنبه سلنبه : کلمات قلنبه سلمبه .- قلنبه گو ؛ غلنبه گو. آنکه کلمات درشت و نامأنوس بکار برد.- قلنبه گویی ؛ غلنبه گویی . عمل قلنبه گو.رجوع به غلمبه و غل...