کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلظت میکربکُشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
microbicidal concentration
غلظت میکربکُشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محدودۀ غلظتی از میکربکُش که در آن میکربکُشی صورت میگیرد
-
واژههای مشابه
-
protein concentration
غلظت پروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] میزان پروتئین در واحد غذا که با ارزش غذایی و کیفیت منبع پروتئینی ارتباط مستقیم دارد
-
sediment concentration
غلظت رسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نسبت وزن رسوب خشک به رسوب موجود در مخلوط آب و رسوب
-
background concentration
غلظت زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] غلظت طبیعی یک ماده در محیطی معین پیش از دخالت انسان متـ . تراز زمینه background level
-
غلظت داشتن
لغتنامه دهخدا
غلظت داشتن . [ غ ِ ظَ ت َ ](مص مرکب ) غلیظ بودن . رجوع به غِلظَة و غلیظ شود.
-
concentration gradient
شیو غلظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] تفاوت غلظت یک ماده در نقاط مختلف یک محلول یا در دو طرف یک غشای زیستی
-
blood alcohol concentration
غلظت الکل خون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] مقدار الکل موجود در حجم معینی از خون اختـ . خونکُل BAC متـ . سطح الکل خون blood alcohol level, BAL
-
pigment volume concentration, PVC
غلظت حجمی رنگدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] غلظت رنگدانه در پوشرنگ یا آسمایه یا فیلم (film) خشک که معمولاً به شکل درصد حجمی جزء نافرّار بیان میشود
-
ground-level concentration
غلظت زمینسطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] غلظت یک آلایندۀ هوا در فاصلهای بین سطح زمین تا ارتفاع دومتری که انسان با آن تماس دارد
-
lethal concentration fifty, LC50
غلظت کُشندۀ پنجاهدرصد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] غلظتی از یک آلاینده که با آن پنجاه درصد از اندامگانهای مورد آزمایش از بین میروند متـ . غلظت نیمکُش
-
غلظت نیمکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← غلظت کُشندۀ پنجاهدرصد
-
قلۀ غلظت خونابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← اوج غلظت خونابی
-
isocon
خط همغلظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خطی بر روی نقشه یا نمودار که نقاط دارای غلظتهای زمینشیمیایی برابر را به هم وصل میکند
-
peak plasma concentration, Cmax, peak plasma drug concentratio
اوج غلظت خونابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] بالاترین حد غلظت دارو در خوناب معمولاً پس از چند بار مصرف دارو متـ . قلۀ غلظت خونابی