کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غلبه کن
فرهنگ فارسی معین
(غُ لْ بِ کَ) (اِ.) (عا.) از بیخ کنده شدن .
-
غلبه کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qolbekan = غلبکن
-
غلبه یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
تغلب عليه
-
غلبه کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ
-
غلبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غزو ، اِجتيازٌ
-
غلبه کن شدن
لغتنامه دهخدا
غلبه کن شدن . [ غ ُ ب َ ک َ ش ُ دَ] (مص مرکب ) سوراخ شدن به علت گرفتن به چیزی نوک تیز: صندلی میخ داشت پیراهنم غلبه کن شد؛ یعنی مثلث گونه ای از آن جدا شد، در حالی که از یک سوی هنوز به جامه متصل است . غلبکن شدن . رجوع به غلبکن و غُلبَه شود.
-
غلبه پیدا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَزَ الإنْتصارَ
-
غلبه یافتن بر
دیکشنری فارسی به عربی
فوز
-
غلبه پیدا كرد بر
دیکشنری فارسی به عربی
استحوذ علي
-
استیلا و غلبه
فرهنگ گنجواژه
چیرگی.
-
قلوه کن،غلبه کن
لهجه و گویش تهرانی
پنجره ای،تکه ای کنده شدن
-
غُلبه کَن،قلوه کَن
لهجه و گویش تهرانی
غلبکن،پاره شدن پنجره ای
-
واژههای همآوا
-
قلبه
فرهنگ فارسی معین
(قُ بِ) (اِ.) چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن گاو بگذارند.
-
قلبه
لغتنامه دهخدا
قلبه . [ ق ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) چوبی دراز آهن زده که بدان به واسطه ٔ جفت گاو زمین را شکافند. (آنندراج از غیاث اللغات ).
-
قلبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] qolbe چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن جفت گاو بگذارند.