کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلام بچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غلام سیا
لغتنامه دهخدا
غلام سیا. [ غ ُ ] (اِ مرکب ) مخفف غلام سیاه . در تداول عامه گویند: کی ببره کی نبره ؟ غلام سیا (یا غلام سرا) پیش ببره . رجوع به غلام و غلام سرا شود.
-
غلام ویس
لغتنامه دهخدا
غلام ویس . [ غ ُ وِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان که در 60هزارگزی جنوب قیدار و 6هزارگزی راه مالرو عمومی قرار دارد. محلی کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 783 تن شیعه ٔ ترکی زبانند. آب آن از چشمه است ، و محصول آن غلات د...
-
فارسی غلام
لغتنامه دهخدا
فارسی غلام . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین که در 33 هزارگزی جنوب خاوری آوج و 30 هزارگزی راه عمومی واقع است . جایی کوهستانی ، سردسیر و دارای 431 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، سیب زمینی...
-
غلام گردش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ دِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - اتاقی که میان دو اتاق دیگر واقع باشد و به هر دو راه داشته باشد. 2 - ایوان و عمارت . 3 - دیوارپست حایل میان حرمسرا و دیوانخانه .
-
پیره غلام
لغتنامه دهخدا
پیره غلام . [ رَ / رِ غ ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به پیرغلام شود.
-
ده غلام
لغتنامه دهخدا
ده غلام . [ دِه ْ غ ُ ] (اِخ ) دهی است ازبخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 32هزارگزی شمال باختری سکوهه . سکنه ٔ آن 558 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
فلک غلام
لغتنامه دهخدا
فلک غلام . [ ف َ ل َ غ ُ ] (ص مرکب ) آنکه فلک غلام اوست :رعد سپید مهره ٔ شاه فلک غلام بر بوقبیس لرزه زآوا برافکند.خاقانی .
-
لؤلؤ غلام
لغتنامه دهخدا
لؤلؤ غلام . [ ل ُءْ ل ُ ءِ غ ُ ] (اِخ )کشنده ٔ بدرالکبیر به اشارت وزیر قاسم بن عبیداﷲ به روزگار مکتفی خلیفه . (مجمل التواریخ و القصص ص 370).
-
مقصود غلام
لغتنامه دهخدا
مقصود غلام . [ م َ غ ُ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری و از تربیت شدگان ابن حسین میرزا بود. از اوست :مه است روی تو یا آفتاب از این دو کدام است شب است زلف تو یا مشک ناب از این دو کدام است .و رجوع به مجالس النفائس ص 172 و فرهنگ سخنوران شود.
-
افشین غلام
لغتنامه دهخدا
افشین غلام . [ اَ ن ِ غ ُ ] (اِخ ) همان افشین معروف که در نزهةالقلوب با وصف غلام معتصم آمده است . رجوع به این کتاب ج 3 ص 90 شود.
-
بلوک غلام
لغتنامه دهخدا
بلوک غلام . [ ب ُ غ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کتول ، بخش علی آباد، شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از قنات و محصول آن برنج و غلات و توتون و سیگار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
چشمه غلام
لغتنامه دهخدا
چشمه غلام . [ چ َ م َ غ ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع ناحیه ٔ فشارود قاینات است که قدیم النسق و خالی از سکنه میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 243).
-
غلام بارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qolāmbāregi غلامباره بودن؛ امردپرستی؛ بچهبازی.
-
غلام باره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qolāmbāre پسردوست؛ امردباز؛ بچهباز.
-
غلام زادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qolāmzādegi غلامزاده بودن.