کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلامعلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چشمه ٔ حاجی غلامعلی
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ حاجی غلامعلی . [ چ َ م َ ی ِ غ ُ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است در نیم فرسخی شاندیز از توابع شهر مشهد که منسوب به حاجی غلامعلی قندهاری است که نخست مردی جواهرفروش بوده سپس ترک تعلق کرده بکنار این چشمه آمده و بعبادت خدا مشغو...
-
جستوجو در متن
-
علی حسینی
لغتنامه دهخدا
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلکرامی هندی حنفی ، مشهور به غلامعلی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.
-
علی هندی
لغتنامه دهخدا
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی مشهور به غلامعلی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.
-
بلگرامی
لغتنامه دهخدا
بلگرامی . [ ب ِ ل ِ ] (اِخ ) غلامعلی حسینی واسطی ، مشهور به آزاد. از شعرا و نویسندگان هند در قرن دوازدهم هجری . رجوع به غلامعلی آزاد در ردیف خود شود.
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی مشهور به غلام علی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.
-
غلام دهلوی
لغتنامه دهخدا
غلام دهلوی . [ غ ُ م ِ دِ ل َ ] (اِخ ) شیخ غلام بن همدانی دهلوی هندی ، متخلص به مصحفی شاعر. او راست دیوان شعری به زبان اردو. وی به سال 1240 هَ . ق . درگذشت . (از اسماء المؤلفین ستون 813). شاید همان غلامعلی همدانی باشد. رجوع به همین نام شود.
-
روح بلگرامی
لغتنامه دهخدا
روح بلگرامی . [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) یا روح الامین خان بن قاضی محمد سعید، شاعر فارسی زبان ، متوفی بسال 1151 هَ . ق . رجوع به مآثرالکرام تألیف غلامعلی آزاد بلگرامی ص 287، 289 و فرهنگ سخنوران تألیف دکتر خیامپور و الذریعه ج 9 ص 388 شود.
-
مسجد اعظم
لغتنامه دهخدا
مسجد اعظم . [ م َ ج ِ دِ اَ ظَ ] (اِخ ) مسجدی است در شهر قم که به دستور مرحوم آیةاﷲ حسین بروجردی در سال 1374 هَ. ق . در جنب صحن حضرت معصومه (ع ) بنا گردید. معمار آن حسین لرزاده و کاشی تراش آن حسین برهانی اصفهانی وبنّای آن محمد غلامعلی شعرباف است . مس...
-
پدماوتی
لغتنامه دهخدا
پدماوتی . [ ] (اِخ ) نام دختر راجه ٔ سراندیب و آن دختر را راجه ٔ چتور بگریزانیده بود و در 703 هَ . ق . آنگاه که سلطان علاءالدین چتور را تسخیر کرد این دختر را خلاصی داد. دختر مذکور صاحب حسن بیعدیل بوده است و حکایت او را بعض شعرای ایران به نظم و بعضی ا...
-
درکه
لغتنامه دهخدا
درکه . [ دَ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . واقع در 9 تا 14 هزارگزی باختر کرمانشاه و 2 الی 5 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرمانشاه به شاه آباد، با 740 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و قنوات . تابستان از راه شوسه ا...
-
ملیجک
لغتنامه دهخدا
ملیجک . [ م َ ج َ ] (اِخ ) غلامعلی خان ، معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسطان و بعد سردار محترم . برادرزاده ٔ امینه اقدس گروسی یکی از زنان سوگلی ناصرالدین شاه و پسر میرزا محمدخان ، معروف به ملیجک اول و ملقب به امین خاقان است که در حدود 1296 هَ . ق . م...
-
گواور
لغتنامه دهخدا
گواور. [ گ ُ وِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش گیلان و همچنین نام مرتعی است واقع در 10000 گزی خاور گیلان و کنار شوسه ٔ شاه آباد به ایلام که بین سراب قنبر و بارکله واقع شده است . هوای آن ییلاقی و سردسیر است . تابستان در حدود 450 الی 500 خانوار از گ...
-
شمس العلماء
لغتنامه دهخدا
شمس العلماء. [ ش َ سُل ْ ع ُ ل َ ] (اِخ ) شیخ محمد مهدی بن (ملا) غلامعلی . مشهور به حاجی آقاخوندبن حسن بن رضابن خدابنده بن رضابنده (متوفای 1331 هَ . ق ). پدر وی در عبدالرب آباد قزوین ساکن و در آن حدود مشهور و صاحب ریاست دینی بود. محمدمهدی مقدمات علوم...
-
بساطی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
بساطی سمرقندی . [ ب َ ی ِ س َ م َق َ ] (اِخ ) شاعر پارسی گوی قرن نهم بود در ایام خلیل بهادر پسر میرانشان گورکان متوفی 840 هَ . ق . شهرت یافت نخست حصیری تخلص میکرد و چون نزد عصمت بخاری تلمذ کرد وی را بدین لقب ملقب ساخت . دولتشاه در تذکره و میرعلیشیر د...
-
بروجرد
لغتنامه دهخدا
بروجرد. [ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) وروجرد. وروگرد. ولوگرد. بروگرد . شهرکیست خرم [ از جبال ] و بانعمت ، و از وی زعفران و میوه ٔ نیک خیزد. (حدود العالم ، ذیل بروگرد). شهری است بین همدان و کرج ، اول قریه ای بود بعد بزرگ شد. (از مراصدالاطلاع ). لقب این شهر دارال...