کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غلات
/qallāt/
معنی
= غَله
〈 غلات اربعه: (فقه) گندم، جو، خرما، و کشمش که زکات به آنها تعلق میگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
جو و گندم
دیکشنری
grain
-
جستوجوی دقیق
-
غلات
فرهنگ واژههای سره
جو و گندم
-
غلات
لغتنامه دهخدا
غلات . [ غ َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ غَلَّة، به معنی درآمد هرچیزی از حبوب و نقود و جز آن ، و آمد کرایه ٔ مکان و مزد غلام و ماحصل زمین . (منتهی الارب ). رجوع به غلة شود: راهها بسته شد و ماده ٔ غلات و اقوات منقطع گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ . ق . ص...
-
غلات
لغتنامه دهخدا
غلات . [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غالی ، از حد درگذشتگان . || کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند. رجوع به غلاة شود.
-
غلات
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . غلاة ] (ص .) جِ غالی . 1 - از حد درگذشتگان . 2 - کسانی که در عقاید مذهبی غلو کنند و از حد درگذرند: «علی اللهیه از غلاتند.»
-
غلات
فرهنگ فارسی معین
(غَ لّ) [ ع . ] (اِ.) جِ غله ؛ دسته ای از گیاهان تیرة گندمیان که دانه های برخی از آن ها را آرد کنند.
-
غلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غَلَّة] qallāt = غَله〈 غلات اربعه: (فقه) گندم، جو، خرما، و کشمش که زکات به آنها تعلق میگیرد.
-
غلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غلاة، جمعِ غالی] [قدیمی] qolāt ۱. کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند.۲. فرقهای از شیعه که به علیبن ابیطالب نسبت الوهیت میدهند.
-
واژههای مشابه
-
ergot
ناخنک غلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قارچ که به دانههای غلاتی مانند گندم و چاودار آسیب میرساند و برای سلامت انسان و حیوانات مضر است
-
kernel 1
دانۀ غلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دانۀ کامل گندم، جو، ذرت و سایر غلات
-
واژههای همآوا
-
غلاة
لغتنامه دهخدا
غلاة. [ غ ُ ] (اِخ ) فرقه ای از شیعه هستند. (اقرب الموارد). غلاة یا غالیه فرقه هایی هستند که مذهب غلو داشته باشند. در قرآن کریم ازغلو نهی شده است چنانکه در سوره ٔ نساء آیه ٔ 171 آمده : «یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی اﷲالا الحق » یعنی ...
-
غلاة
لغتنامه دهخدا
غلاة. [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غالی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غالی شود : و بیان این مسئله ... که رد است بر ملاحده و بواطنه و دهریه و غلاة و غیر ایشان ... خواجه ... رشید رازی ... در کتاب فصول بیان کرده است . (کتاب النقض ص 472).
-
غلاط
لغتنامه دهخدا
غلاط. [ غ ِ ] (ع مص )به معنی مغالطه است . (منتهی الارب ). مصدر دوم باب مفاعله به معنی به غلط انداختن و یکدیگر را غلط دادن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به مغالطه شود.
-
قلعة
لغتنامه دهخدا
قلعة. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) اقلیمی است به اندلس . مؤلف معجم البلدان گوید: من گمان میکنم که سرب قلعی بدان منسوب است زیرا آن را از اندلس می آورند پس یا به همین قلعه و یا به قلعه ای که در آن حدود واقع است منسوب است . (معجم البلدان ). شهرستانی است به اندلس...