کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غفاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غفاری
/qaffāri/
معنی
غفار بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ َف ْ فا ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان ، و در 8هزارگزی جنوب مشیز سر راه مالرو قلعه سنگ مشیز واقع است . و 6 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) جندب بن جنادة،مکنی و معروف به ابوذر غفاری . رجوع به ابوذر شود.
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) جهجاه بن سعید. از مهاجران است ، پیغمبر علیه السلام او را عزت داشتی تا به مرتبه ای که پیش از آن که مسلمان شود با او طعام خوردی . (تاریخ گزیده چ لندن ص 221).
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) حکم بن عمروبن مجدع . او صحابی است . از طرف معاویه عامل خراسان شد و در مرو اقامت کرد. پس از مدتی درباره ٔ امری موردعتاب قرار گرفت . معاویه عامل دیگری به خراسان فرستاد و «حکم » را حبس و مقید کرد تا در زندان درگذشت . (از اعلام زرک...
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) خفاف بن اغاربن رحصة. صحابی است و از پدرش روایت کند، و خالدبن عبداﷲبن حرملة از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 410ب ).
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) رافعبن عمرو. صحابی است . او به سال پنجم هجری قمری در مرو درگذشت . رجوع به انساب سمعانی ورق 410ب شود.
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِ ] (اِخ ) قاضی احمدبن محمد. او راست : تاریخ نگارستان مؤلف به سال 959 هَ . ق . این کتاب از کتب مشهور و شامل حکایات تاریخی است و به سال 1275 هَ . ق . در بمبئی به چاپ رسیده است . (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 965). رجوع به احمدبن محمد شود.
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری . [ غ ِف ْ / غ َف ْ فا ] (اِخ ) قاضی محمد، او از افاضل قرن دهم هجری قمری بود، در نثر و نظم و فنون شعری فرید عصر خود بوده است مدتی در ری قضاوت کرد، و در اشعار خود به وصالی تخلص میکرد. از اوست :چومن دیوانه ای هرگز قدم در دشت غم ننهاددر آن وادی که...
-
غفاری
لغتنامه دهخدا
غفاری .[ غ ِ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ غفار. (از انساب سمعانی ورق 410 ب ). || منسوب به آنکه از نسل ابوذر جندب بن جنادة باشد. (از ناظم الاطباء).
-
غفاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qaffāri غفار بودن.
-
واژههای مشابه
-
علقمه ٔ غفاری
لغتنامه دهخدا
علقمه ٔ غفاری . [ ع َ ق َ م َ ی ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن حویرث . صحابی بود. (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 263).
-
علقمه ٔ غفاری
لغتنامه دهخدا
علقمه ٔ غفاری .[ ع َ ق َ م َ ی ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن حوشب . از راویان حدیث ، و ساکن مدینه بود. (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 263).
-
ابوالخنیس غفاری
لغتنامه دهخدا
ابوالخنیس غفاری . [ اَ بُل ْ خ ُ ن َ س ِ غ ِ ] (اِخ ) صحابی است .
-
عماره ٔ غفاری
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ غفاری . [ ع ُ رَ ی ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن عقبةبن حارثه ٔ غفاری . صحابی بود. «ابن عبدالبر» بنقل از «ابن اسحاق » وی را جزء کسانی آورده است که در غزوه ٔ خیبر شهید گشتند، اما در «المغازی » ابن اسحاق آمده است که در غزوه ٔ خیبر شخصی یهودی که با عمارة م...