کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غطامط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غطامط
لغتنامه دهخدا
غطامط. [ غ َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ غَطمَطَة. (نشوء اللغة العربیة ص 118). غلغل .پلغپلغ. رجوع به غطمطة و نشوء اللغة العربیه شود.
-
غطامط
لغتنامه دهخدا
غطامط. [ غ ُ م ِ ] (ع اِ) آواز. آوازجوش دیگ و دریا. || (ص ) بحر ُغطامط؛ دریای بزرگ موج بسیارآب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
غطمطیط
لغتنامه دهخدا
غطمطیط. [ غ َ م َ ] (ع ص ) بحر غطمطیط، به معنی بحر غُطامِط و غَطَومَط است . (منتهی الارب ). بانگ موج آب . (مهذب الاسماء). به تمام معانی غطامط آمده است . رجوع به غطامط شود. ابن دریددر باب فعللیل آرد: و از جمله ٔ مصادری که بر این وزن (فعللیل ) آمده غطم...
-
غطمطة
لغتنامه دهخدا
غطمطة. [ غ َ م َ طَ ] (ع مص ) اضطراب موج دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد) (تاج العروس ): غَطْمَطَة بحر؛ فراوانی آب آن و بزرگ بودن امواج آن . (از اقرب الموارد). تطام الامواج . ج ، غَطامِط. (نشوء اللغة العربیة). || جوشش دیگ . (منتهی الا...
-
غلغل
لغتنامه دهخدا
غلغل . [ غ ُ غ ُ ] (اِ صوت ) شوریدن بلبلان و مرغان را گویند در حالت مستی . (برهان قاطع). نام آواز بلبلان چون بسیار باشند. آواز مرغان بسیار : خاسته از مرغزار غلغل تیم و عدی درشده آب کبوددر زره داودی . منوچهری .گر ندانی ز زاغور بلبل بنگرش گاه نغمه و غل...
-
دریا
لغتنامه دهخدا
دریا. [ دَرْ ] (اِ) معروف است و به عربی بحر خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). آب بسیار که محوطه ٔ وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء اعظم کره ٔ زمین را می پوشاند و هر وسعت بسیار از آبهای نمکی را دریا توان گفت و نوعاً دریا تق...