کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غضروف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غضروف
/qozruf/
معنی
نوعی بافت قابل انعطاف، متراکم و شفاف که در قسمت هایی از بدن مانندِ بینی و گوش وجود دارد؛ کرکرانک؛ کرکرک؛ چرندو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غضروف
لغتنامه دهخدا
غضروف . [ غ ُ ] (ع اِ) کرکرانک . (منتهی الارب ). به معانی غرضوف است . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غرضوف شود. کرکرانک ، و آن استخوان تنکی است که بتوان خایید. (مهذب الاسماء). چیزی است سفید، نرم تر از استخوان و سخت تر از گوشت : چون میانجی ...
-
غضروف
فرهنگ فارسی معین
(غُ رُ) [ ع . ] (اِ.) استخوان نرم و سست مثل استخوان بینی و گوش .
-
غضروف
دیکشنری عربی به فارسی
نرمه استخوان , غضروف , کرجن
-
غضروف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرضوف] (زیستشناسی) qozruf نوعی بافت قابل انعطاف، متراکم و شفاف که در قسمت هایی از بدن مانندِ بینی و گوش وجود دارد؛ کرکرانک؛ کرکرک؛ چرندو.
-
غضروف
دیکشنری فارسی به عربی
غضروف
-
غضروف
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: aruskošak /kutkuti طاری: qozruf طامه ای: qozruf طرقی: kurkuriči کشه ای: qozruf نطنزی: qozruf
-
واژههای مشابه
-
cartilage-hair hypoplastia
کمرویشی غضروفومو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نارسایی جهشی مغلوبی که در آن کلیۀ بافتهای کلاژندار دچار کمرویشی میشوند
-
واژههای همآوا
-
قذروف
لغتنامه دهخدا
قذروف . [ ق ُ ] (ع اِ) عیب . ج ، قذاریف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منه قول ابی تمام : زیر زور عن القذاریف نور. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
hyaline cartilage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غضروف شفاف، غضروف هیالن
-
cartilages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غضروف ها
-
glandulousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غضروف
-
جرنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چرندو› [قدیمی] jerande غضروف.