کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غصب نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غصب نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِلالٌ
-
واژههای مشابه
-
غصب کردن
لغتنامه دهخدا
غصب کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به ستم گرفتن چیزی را از کسی . اغتصاب . رجوع به غصب شود.
-
غصب نکردنی
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
غصب نشدنی
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
غصب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعصر
-
غصب کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَلَّ
-
غصب یا تصرف عدوانی
دیکشنری فارسی به عربی
اهدا
-
بزور قاپیدن و غصب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
الو
-
جستوجو در متن
-
اِحْتِلالٌ
دیکشنری عربی به فارسی
تصرف , وضع اليد , تصاحب کردن , غصب نمودن , اشغال کردن , سيطره يافتن , تسلط يافتن
-
اهدا
دیکشنری عربی به فارسی
فروکش کردن , کاستن , تخفيف دادن , رفع نمودن , کم شدن , اب گرفتن از(فلز) , خيساندن (چرم) , غصب يا تصرف عدواني , بزورتصرف کردن , کاهش , تنزل , فرونشستن , فرو نشاندن , ارام کردن , نرم کردن , تسکين دادن , خواباندن , فرونشاندن
-
انظلام
لغتنامه دهخدا
انظلام . [ اِ ظِ ] (ع مص ) ستم کشیدن و احتمال کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). احتمال ظلم . (از اقرب الموارد). ستم واپذیرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). ستم بردن . اظلام . قبول ظلم . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح علم اخلاق )، از جنس رذایل ...
-
دزدی
لغتنامه دهخدا
دزدی . [ دُ ] (حامص ) سرقت . عمل دزد. کار دزد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سرقت و راه زنی و بردن مال کسی را در پنهانی و بطور مکر و فریب که صاحب مال خبردار نشود، و یا گرفتن مال کسی را در بیابان و صحرا بزور. (ناظم الاطباء). اًسلال . دَمَق . (منتهی الارب ). ...
-
مضاربة
لغتنامه دهخدا
مضاربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع مص ) با کسی شمشیر زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). به شمشیر زدن یکدیگر را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را با شمشیر زدن .(ناظم الاطباء). || غلبه کردن در نبرد: ضاربه فضربه ؛ نبرد کرد او را در ضرب پ...