کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غشدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غشدار
مترادف و متضاد
غشی، ناخالص، ناسره
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غشدار
واژگان مترادف و متضاد
غشی، ناخالص، ناسره
-
جستوجو در متن
-
ناخالص
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، غشدار، ناسره ≠ خالص
-
مغشوش شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشفته شدن، پریشان شدن ۲. غشدار شدن، غشی شدن
-
ناسره
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، شهروا، غشدار، غشی، قلب، ناخالص ≠ سره
-
باردار
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبستن، حامله ۲. باثمر، ثمردار، مثمر، میوهدار ۳. آمیخته، غشدار، مغشوش، ممزوج، نبهره ۴. بارهدار
-
مغشوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشفته، پریشان، درهم، درهمبرهم، درهمریخته، شوریده، قاطیپاطی، مختل ۲. غشدار، غشی، ناخالص، ناسره ≠ منظم ۳. خالص، ناب
-
باغش
لغتنامه دهخدا
باغش . [ غ ِ ] (ص مرکب ) که عیار آن تمام نباشد (سکه و جز آن ). غشدار. ناسره . باردار. ناک . مقابل بیغش : زر چون به عیار آید کم بیش نگرددکم بیش شود زرّی کان باغش و بارست . ناصرخسرو.|| ناپاک . آلوده . و رجوع به غش شود.