کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غشبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غشبی
لغتنامه دهخدا
غشبی . [ غ َ ] (اِخ ) از اعلام است ،کأنه منسوب الی غشب للموضع. (منتهی الارب ). گویا منسوب است به غشب که نام جایی است . (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
قشبی
لغتنامه دهخدا
قشبی . [ ق َ ] (اِخ ) نفیس بن عبدالخالق بن محمد هاشمی ، مکنی به ابوالحسن . از قاریان است . سلفی وی را در اسکندریه دیدار کرده است . وی قرآن را نزد استادان فن فراگرفت و حدیث شنید و مدتی در مکه مجاور بودو آنگاه به اندلس مسافرت کرد. (از معجم البلدان ).
-
قشبی
لغتنامه دهخدا
قشبی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قشب . (معجم البلدان ). رجوع به قشب شود.