کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غسانیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غسانیان
لغتنامه دهخدا
غسانیان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) ملوک غسان . دولت غسانی در شمال غربی عربستان ، در ناحیه ای به نام حوران و بلقاء در مجاورت مستملکات دولت روم قرار داشت . و با آن دولت همان وضع را داشت که دولت لخمی با ایران ؛ یعنی نگهبان مرز روم در مقابل اعراب بادیه ، و ذ...
-
جستوجو در متن
-
غساسنه
لغتنامه دهخدا
غساسنه . [ غ َ س ِ ن َ ] (اِخ ) ملوک غسان یا غسانیان . رجوع به غسان و غسانیان و آل جفنه شود. کلمه ٔ غساسنه ظاهراً جمع غسان و غسانیه است و در فرهنگهای عربی تنها غسان یا غسانیه ذکر شده و غساسنة نیامده است .
-
قسطام
لغتنامه دهخدا
قسطام . [ ] (اِخ ) لقب نعمان بن حارث بن جبله ، از ملوک عرب غسانیان . رجوع به حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 92 شود.
-
بسطورس
لغتنامه دهخدا
بسطورس . [ ] (اِخ ) نام ملک الروم است که جفته بن عمرو نخستین از غسانیان را پادشاهی داد. (مجمل التواریخ و القصص ص 174). رجوع به مجمل التواریخ شود.
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) بیست و یکمین ملک از غسانیان یعنی آل جفنه . رجوع به حبط جزء 2 از ج 1 ص 92 شود.
-
نعمان
لغتنامه دهخدا
نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن حارث بن ایهم ، از غسانیان شام است وی 18 سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ پادشاهان و پیامبران ص 123 و مجمل التواریخ ص 176 شود.
-
غسانی
لغتنامه دهخدا
غسانی . [ غ َس ْ سا ] (ص نسبی ) منسوب به غسان . رجوع به غسان شود.- ملوک غسانی ؛ رجوع به غسانیان شود.|| (ع ص ) نیک . نیکوروی و خوب صورت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار زیبا. (از اقرب الموارد).
-
جبله
لغتنامه دهخدا
جبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حارث بن جبلة. از ملوک غسانیان است که مدت سی وچهار سال به کامرانی سلطنت کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن الحارث بن جبلةبن حارث بن حجر. از ملوک غسانیان است که مدت چهار سال بدولت و اقبال زندگانی کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن حجر. از ملوک غسانیان است که مدت هفده سال و یک ماه فرمانفرمایی کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن عمرو. از ملوک غسانیان است که مدت شانزده سال لواء سلطنت برافراخت و صفین را مسکن ساخت . (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
منذر اصغر
لغتنامه دهخدا
منذر اصغر. [ م ُ ذِ رِ اَ غ َ ] (اِخ ) از ملوک بنی جفنه یا غسانیان است که سیزده سال بعد از نعمان فرمانروایی کرد و پس از وی برادرش جبله به سلطنت رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن عمروبن جفنة. سومین ملوک آل جفنه ، از غسانیان عرب و شام . مدت امارت او بیست سال بود. رجوع به مجمل التواریخ والقصص صص 173 - 175 شود.
-
غسان
لغتنامه دهخدا
غسان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) پدر قبیله ای است به یمن ، و از آن قبیله اند ملوک غسان . (منتهی الارب ). مازن بن ازدبن غوث است . (از تاج العروس ). قبیله ای است عربی از قبایل «ازد» که اصلاً از یمن بودند، و چون در محلی پرآب به نام غسان سکنی داشتند به همین ن...