کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غسالخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غسالخانه
/qassālxāne/
معنی
مردهشویخانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مردهشوخانه، مردهشویخانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غسالخانه
واژگان مترادف و متضاد
مردهشوخانه، مردهشویخانه
-
غسالخانه
لغتنامه دهخدا
غسالخانه . [ غ َس ْ سا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرده شوی خانه . مرده شورخانه . جایی که در آن مردگان را شویند. (ناظم الاطباء). مَغسَل . مَغسِل . مُغتَسَل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
غسالخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qassālxāne مردهشویخانه.
-
واژههای همآوا
-
غسال خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مرده - شوی خانه .
-
جستوجو در متن
-
مرده شور خُونه
لهجه و گویش تهرانی
غسالخانه
-
مردهشوخانه
واژگان مترادف و متضاد
غسالخانه، مردهشورخانه
-
غسل خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qoslxāne ۱. حمام؛ گرمابه.۲. = غسالخانه
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...