کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غریو کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
صخب
-
غرنگ و غریو
لغتنامه دهخدا
غرنگ و غریو. [ غ َ رَ گ ُ غ ِ وْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ترکیبی است از غرنگ + غریو. رجوع به همین کلمات شود. آه و ناله و صدا و فریاد : شتابان شتر در بیابان چو دیودل یوسف اندر غرنگ و غریو. فردوسی .بدانجایگه باشد ارژنگ دیوکه هزمان برآرد غرنگ و غریو. ف...
-
غریو و غرنگ
لغتنامه دهخدا
غریو و غرنگ . [ غ ِ ری وُ غ َ رَ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شور و فریاد و بانگ و غوغا. آواز گریه و زاری . ترکیبی است از غریو + و (عطف ) +غرنگ . رجوع به هریک از این کلمه ها شود : مرا گریستن اندر غم تو آئین گشت چنانکه هیچ نیاسایم از غریو و غرنگ . فرخی .ت...
-
غریو کردن (مثل بوتیمار)
دیکشنری فارسی به عربی
ازدهار
-
غَریو و غَرَنگ
فرهنگ گنجواژه
بانگ بلند.
-
بانگ و غریو
فرهنگ گنجواژه
غلغله.
-
واژههای همآوا
-
قَریو
لهجه و گویش بختیاری
qariv غریب.
-
جستوجو در متن
-
غیه
واژگان مترادف و متضاد
داد، فریاد، غریو، غیو، قیه
-
غیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غو› [قدیمی] qiv غریو؛ بانگ بلند؛ فریاد.
-
غریوندگی
لغتنامه دهخدا
غریوندگی . [ غ ِ ری وَ دَ / دِ ] (حامص ) عمل غریونده . غریو. رجوع به غریو شود.
-
جاروجنجال
واژگان مترادف و متضاد
دادوفریاد، غریو، غلغله، هلهله، هیاهو
-
نعره
واژگان مترادف و متضاد
بانگ، خروش، زوزه، غریو، فریاد
-
clamoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، مصرانه تقاضا کردن، غریو کشیدن
-
clamored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چطوری، مصرانه تقاضا کردن، غریو کشیدن