کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریة
لغتنامه دهخدا
غریة. [ غ َ ری ی َ ] (اِخ ) قریه ای است از اعمال زُرع از نواحی حوران . یعیش بن عبدالرحمن بن یعیش الضریر غروی بدانجا منسوب است . (از معجم البلدان ).
-
غریة
لغتنامه دهخدا
غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) آبی است مر غنی را. (منتهی الارب ). آب فراوانی است متعلق به قبیله ٔ غنی و نزدیک جبلة قرار دارد. (از معجم البلدان ). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه (به زاء معجمه ) نیز آمده است .
-
غریة
لغتنامه دهخدا
غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (ع اِمصغر) مصغر غرا (سریشم ، هرچه چیزی را بدان بیالایند). (از معجم البلدان ). رجوع به غرا شود.
-
واژههای همآوا
-
قریت
لغتنامه دهخدا
قریت . [ ق َ ] (ع ص ) آب فسرده . (منتهی الارب ).
-
قریط
لغتنامه دهخدا
قریط. [ ق ُ رَ ] (اِخ ) اسبی است مر کنده را. (منتهی الارب ).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق َ ری ی َ ] (ع اِ) چوب دستی و عصا. || چوبهای سوراخ دار که در آن سرستون خانه را گذارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چوب بادبان کشتی که در پهنای بالای آن باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || چوب بالای هودج . || فراهم آم...
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ِ ری ی َ ] (ع اِ) چینه دان مرغان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) جائی است مشهور در جبل طی . امرءالقیس گوید : تبیت لبونی بالقریة اُمَّناًو أسرحها غبا بأکناف حائل .(معجم البلدان ).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) موضعی است در نواحی مدینه که در شعر ابن هرمه از آن یاد شده است . ج ، قریات . (از معجم البلدان ).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) نام دو محله است در بغداد، یکی از آن دو در حریم دارالخلاف است ، و آن دارای محله ها و بازار بزرگی است و خود مانند شهری است در جانب غربی بغداد مقابل پایاب (مشرعه ٔ) بازار مدرسه ٔ نظامیه . (معجم البلدان ).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (ع اِ مصغر) مصغر قَرْیه است . (معجم البلدان ).
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْی َ ] (اِخ ) یکی از مشهورترین روستاهای یمامه است که در جنگ مسیلمه و خالدبن ولید در صلح خالدبن ولید درنیامد. (معجم البلدان ). رجوع به قریة بنی سدوس شود.