کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرچی
معنی
(غَ رَ) (ص .) 1 - کولی . 2 - کنایه از: زن بی شرم و پرهیاهو.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
قرشمال، کولی، لوری، لولی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرچی
واژگان مترادف و متضاد
قرشمال، کولی، لوری، لولی
-
غرچی
لغتنامه دهخدا
غرچی . [ غ َ رَ ] (ص ) زن بیشرم بسیارفریاد. بُهصُلة. کولی . لوری . لولی . غربال بند. فیج . چینگانه . قره چی .
-
غرچی
فرهنگ فارسی معین
(غَ رَ) (ص .) 1 - کولی . 2 - کنایه از: زن بی شرم و پرهیاهو.
-
واژههای همآوا
-
قرچی
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ تر - مغ . ] (اِمر.) = قورچی : 1 - رئیس جبه خانه . 2 - جبه پوش ، سلاحدار، مسلح .
-
جستوجو در متن
-
غربیل بند
لغتنامه دهخدا
غربیل بند. [ غ َ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه غربیل سازد. غربیل گر. غربال بند. رجوع به غربال بند شود. || غربال بند. فُیوج . کولی . یوت . غرچه . غَرَچی . غربتی . چینگانه . قرشمال . توشمال . لولی . لوری . سوزمانی . کاوُل . کاوول . بکاوُل . کابلی . کاولی . رجو...
-
کولی
لغتنامه دهخدا
کولی . [ ک َ / کُو ] (ص نسبی ، اِ) کاولی = کابلی ؟ (فرهنگ فارسی معین ). لولی . (آنندراج ). لولی . لوری . غربال بند. قره چی . غرچی . غربتی . چینگانه . زط. زرگر کرمانی . سوزمانی . زنگاری . فیوج . فیج . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام گروهی صحرانشین . ...