کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرچگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرچگی
/qarčegi/
معنی
۱. نادانی؛ کودنی.
۲. ناتوانی مرد در بچهدار شدن؛ غرچه بودن: ◻︎ پذیرفت سامش ز بیبچگی / ز نادانی و ریوی و غرچگی (فردوسی: ۵/۳۴۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرچگی
لغتنامه دهخدا
غرچگی . [ غ َ چ َ / چ ِ ] (حامص ) احمقی و نادانی . غَرچه بودن : پذیرفت سامش ز بی بچگی ز نادانی و پیری و غرچگی .فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1667).
-
غرچگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) نادانی .
-
غرچگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] qarčegi ۱. نادانی؛ کودنی.۲. ناتوانی مرد در بچهدار شدن؛ غرچه بودن: ◻︎ پذیرفت سامش ز بیبچگی / ز نادانی و ریوی و غرچگی (فردوسی: ۵/۳۴۵).