کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غريزة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غريزة
معنی
غريزه , شعور حيواني , هوش طبيعي جانوران
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غريزة
دیکشنری عربی به فارسی
غريزه , شعور حيواني , هوش طبيعي جانوران
-
واژههای مشابه
-
غریزه
واژگان مترادف و متضاد
سرشت، طبع، طبیعت، نهاد
-
instinct
غریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نیروی زیستشناختی ذاتی خاصی که موجود زنده را به انجام کاری معین یا واکنش به محرکی خاص وامیدارد
-
غریزة
لغتنامه دهخدا
غریزة. [ غ َزَ ] (ع اِ) سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . سرشت و طبیعت . (غیاث اللغات ). سرشت مردم . (دهار). طبیعت اعم از خیر و شر. ج ، غَرائِز. (اقرب الموارد). خوی . (مهذب الاسماء) (مقدمةالادب زمخشری ) (السامی فی الاسامی ). طبع. سجیه . خلیقه . نهاد...
-
غریزه
فرهنگ فارسی معین
(غَ زِ) [ ع . غریزة ] (اِ.) سرشت ، ذات . ؛~ی جنسی غریزة اطفاء شهوت که سبب تولید نسل و بقاع نوع است .
-
غریزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غریزَة، جمع: غرائز] ‹غریزت› qarize ۱. (روانشناسی) ویژگی، توانایی، یا قابلیت وراثتی؛ طبیعت؛ سرشت.۲. [عامیانه] حسی که به طور مبهم به شخص آگاهی میدهد.۳. [عامیانه] میل جنسی: غریزۀ جنسی.
-
غریزه
دیکشنری فارسی به عربی
غريزة
-
غریزه ٔ جنسی
لغتنامه دهخدا
غریزه ٔ جنسی . [ غ َ زَ / زِ ی ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از غرایز. غریزه ٔ اطفاء شهوت که وسیله ٔ تولید نسل و بقای نوع است . رجوع به غریزه شود.
-
جستوجو در متن
-
غرایز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرائز، جمعِ غَریزَه] qarāyez = غریزه
-
instinction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غریزه
-
شعور حیوانی
دیکشنری فارسی به عربی
غريزة
-
هوش طبیعی جانوران
دیکشنری فارسی به عربی
غريزة
-
غریزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به غریزَة) [عربی: غریزیّ] qarizi ۱. از روی غریزه؛ طبیعی: واکنش غریزی.۲. ذاتی؛ فطری: هوش غریزی.〈 غریزۀ جنسی: غریزۀ اطفای شهوت که سبب تولید نسل است.