کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غروی
/qaravi/
معنی
اهل نجف؛ از مردم نجف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غروی
لغتنامه دهخدا
غروی . [ غ َ رَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به غرا. رجوع به غرا شود. || منسوب به غری که در کوفه است . (از تاج العروس ). و من باب اطلاق جزء به کل به «نجفی » (ازمردم نجف . ساکن نجف ) اطلاق گردد. رجوع به غری شود.
-
غروی
لغتنامه دهخدا
غروی . [ غ َرْ ] (ع اِ) بیرونی در الجماهر گوید (ص 90): همان اسپیدچشمه است که به غروی معروف می باشد. رجوع به اسپیدچشمه شود.
-
غروی
لغتنامه دهخدا
غروی . [ غ َرْ وا ] (ع اِ) شگفت ، یقال : لا غروی ؛ ای لاعجب . غَرْو. رجوع به غَرْو شود. || (اِمص ) برانگیختگی و تحریض به دشمنی . اسم است اغراء را. (منتهی الارب ) (آنندراج ): اَغْراه ُ به اغراء؛ ولعه به و حضه علیه ، و الاسم الغَرْوی ̍. (قطر المحیط).
-
غروی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به غریّ، از نامهای نجف اشرف) [عربی: غرویّ] qaravi اهل نجف؛ از مردم نجف.
-
واژههای مشابه
-
علی غروی
لغتنامه دهخدا
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.
-
علی غروی
لغتنامه دهخدا
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی . ملقب به محدث و مکنی به ابوالفضائل . رجوع به علی سنجانی شود.
-
علی غروی
لغتنامه دهخدا
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن حجةاﷲبن علی بن عبداﷲبن حسین بن محمدبن ابراهیم عمربن حسن مثنی بن حسن السبط (ع ) طباطبائی شولستانی غروی نجفی . رجوع به علی طباطبائی شود.
-
واژههای همآوا
-
قروی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قریَة) [عربی: قرویّ] [قدیمی] qaravi ساکن قریه.
-
جستوجو در متن
-
علی عاملی
لغتنامه دهخدا
علی عاملی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.
-
علی مشهدی
لغتنامه دهخدا
علی مشهدی . [ ع َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.
-
علی نجفی
لغتنامه دهخدا
علی نجفی . [ ع َ ی ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) ابن احمد عاملی مشهدی غروی نجفی . رجوع به علی عادلی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.