کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غروس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غروس
لغتنامه دهخدا
غروس . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَرس . جج ، غروسات . (دزی ج 2 ص 206). رجوع به غَرس شود.
-
غروس
لغتنامه دهخدا
غروس . [ غ ُ ] (ع مص ) مصدر غَرَس ، به معنی قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غِراس . غِراسه . (دزی ج 2 ص 206).
-
جستوجو در متن
-
غراسة
لغتنامه دهخدا
غراسة. [ غ ِ س َ ] (ع مص ) قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غراس . غروس . (دزی ذیل غرس ).
-
غراس
لغتنامه دهخدا
غراس . [ غ ِ ] (ع اِ) وقت نهال نشاندن . وقت نشاندن درخت . || نهال نشانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غراسة. غروس . (دزی ذیل غرس ).
-
غرس
لغتنامه دهخدا
غرس . [ غ َ ] (ع مص ) درخت نشانیدن بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . مغروس نعت است از آن . (آنندراج ). درخت نشاندن و چیزی کاشتن .(برهان قاطع). درخت نشاندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). نشاندن . نشانیدن . درنشاندن . غرز. ||...