کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غره ماه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آسمان غره
فرهنگ فارسی معین
( ~. غُ رُِ) (اِمر.) نک آسمان غرنبه .
-
چشم غره
فرهنگ فارسی معین
( ~. غُ رِ) (عا.) (اِمر.) نگاه خشم - آلود. تهدید، تخویف .
-
غره کردن
فرهنگ فارسی معین
(غَ رِّ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) فریفتن ، گول زدن .
-
چشم غره
لغتنامه دهخدا
چشم غره . [ چ َ / چ ِ غ ُرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) چشم غله . رجوع به چشم غُلَّه شود.
-
چشم غره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چشمغله› [عامیانه، مجاز] če(a)šmqorre چشمآغیل؛ نگاه خشمآلود؛ نگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب.
-
غره لنده زدن
لغتنامه دهخدا
غره لنده زدن . [ غ ُرْ رَ / رِ ل ُ دَ / دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تلفظی در غر و لند زدن . رجوع به غر و لند زدن شود.
-
چشم غره رفتن
لغتنامه دهخدا
چشم غره رفتن . [ چ َ / چ ِ غ ُرْ رَ / رِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) چشم غله رفتن . رجوع به چشم غُلِّه رفتن شود.
-
أخَذَ علي (حين) غِرَّة
دیکشنری عربی به فارسی
غافلگير کرد
-
چش غُرّه ،چش خوره،()رفتن
لهجه و گویش تهرانی
نگاه خشمآلود ، نگاه از گوشه چشم
-
جستوجو در متن
-
ماه سر
لغتنامه دهخدا
ماه سر. [ س َ ] (اِ مرکب ) غُره . اول ماه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سر ماه .
-
new moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه نو، غره
-
ابن البراء
لغتنامه دهخدا
ابن البراء. [ اِ نُل ْ ب ُ ] (ع اِمرکب ) روز اول ماه . غُرّه . (تاج العروس ). سر ماه .
-
ماه
لغتنامه دهخدا
ماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و اضافت ماه به طرف فلک و مترادفات آن حقیقت است و این از جهت اظهار خص...
-
اکتیابر
لغتنامه دهخدا
اکتیابر. [ اُ ] (از لاتینی ، اِ) ماه قیصری . اول آن مطابق است با غره ٔ تشرین اول و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر فرانسوی . (یادداشت مؤلف ).
-
آب
لغتنامه دهخدا
آب . (اِ) نام ماه یازدهم از سال ملی یهودو ماه پنجم از سال عرفی و دیوانی آنان و غُرّه ٔ آن بگفته ٔ مورخین قدیم با سلخ مرداد یا غُرّه ٔ شهریور مطابق است . و این ماه نزد بنی اسرائیل ماه عزا و ماتم باشد. و بروز پسین آن وفات هارون است و یهود بدان روز روزه...