کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قره
لغتنامه دهخدا
قره . [ ق َ رَه ْ ] (ع اِمص ) چرکینی اندام مانند قلح و زردی دندان . || (مص ) زرد و چرکین اندام گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داغ داغ شدن پوست از بسیاری اَدَرْفَن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیاه شدن اندام یا برکنده شدن پوس...
-
قره
لغتنامه دهخدا
قره . [ ق ُرْ رَ / رِ ] (اِ) قره که رمّالان زنند : صیدی چنین که گفتم وِاقبال صیدگه راشعری زننده قره سعدالسعود فالش .خاقانی (از آنندراج از غوامض سخن ).
-
قرح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قرحَة] [قدیمی] qorah = قرحه
-
قره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] ‹قرا› [قدیمی] qare سیاه.
-
قره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qarh روشنی چشم.
-
قَرْحٌ
فرهنگ واژگان قرآن
جراحت - اثري است که از جراحت و آسيب وارده بر بدن به خاطر برخورد با برّندهاي از خارج باقي ميماند
-
قره
واژهنامه آزاد
خیلی دور. دور دست. جای دور.
-
جستوجو در متن
-
غرر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غِرَّة] qerar = غِرّه
-
غرت
لغتنامه دهخدا
غرت . [ غ َرْ رَ ] (ع اِ) غرة. رجوع به غرة شود.
-
غرت
لغتنامه دهخدا
غرت . [ غ ِرْ رَ ] (ع ص ، مص ) غرة. رجوع به غرة شود.
-
غرت
لغتنامه دهخدا
غرت . [ غ ُرْ رَ ] (ع اِ، مص ) غرة. رجوع به غرة شود.
-
new moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه نو، غره
-
غافلگیر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ علي (حين) غِرَّة
-
چشماغیل
واژهنامه آزاد
نگاه با چشم غره
-
cocksure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوکائین، حتمی، غره، پر افاده