کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرنب
/qoromb/
معنی
۱. = غرنبیدن
۲. (اسم) آواز مهیب و ترسناک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرنب
لغتنامه دهخدا
غرنب . [ غ ُ رُمْب ْ ] (اِ صوت ) غرنبه و بانگ و فریاد و خروش و شور. (ناظم الاطباء). گرنب . گرمب .
-
غرنب
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ غرنبیدن) ‹غرمب، گرمب، گرنب› qoromb ۱. = غرنبیدن۲. (اسم) آواز مهیب و ترسناک.
-
واژههای همآوا
-
قرنب
لغتنامه دهخدا
قرنب . [ ق َ ن َ ] (ع اِ) کلاکموش . (منتهی الارب )(آنندراج ). یربوع . || موش . || بچه ٔ موش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
قرنب
لغتنامه دهخدا
قرنب . [ ق ُ ن ُ ] (ع اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خاصره . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غرمب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) qoromb = غرنب
-
غرمب
لغتنامه دهخدا
غرمب . [ غ ُ رُ ] (اِ صوت ) در تداول شیرازیان آواز افتادن چیز سنگین در آب . (فرهنگ نظام ). غُرُنْب . گرمب .
-
طرنب
لغتنامه دهخدا
طرنب . [ طُ رُمْب ْ ] (اِ) بمعنی خودنمائی است و آن را طاق و طرنب نیز گویند، طمطراق هم به همین معنی است . وقتی در عالم صحبت گفته ام : ای احمق تا به چندت این طاق و طرنب چون دیو همی غریو و چون رعد غرنب داری شکمی زیاده پر همچون خنب گاوی به صفت ولی نداری ...