کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرناطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 673 هَ . ق .). احمدبن علی بن سعید اندلسی مالکی . او راست : «تاریخ غرناطه » و «ظل الغمامة فی مولد سیدتهامة». (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 97).
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 707 هَ . ق . =1308 م .) احمدبن زبیر غرناطی ، دانشمند عارف به علم تاریخ . او راست «ذیل علی صلة ابن بشکوال » در تاریخ علمای اندلس . وی به غرناطه درگذشت . (اعلام زرکلی ج 1 ص 39). در مآخذ دیگر صاحب ترجمه به نام احمدب...
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن الزبیر. رجوع به همین نام و رجوع به مدخل ذیل شود.
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن خلف انصاری ، از دانشمندان زبان عربی است . وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود.او راست «شرح کتاب سیبویه » و «شرح اصول ابن السراج » و «شرح الایضاح » و جز آن . (از اعلام زرکلی ج 2 ص 656).
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به غرناطه . (انساب سمعانی ). رجوع به غرناطه شود.
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ](اِخ ) احمدبن یوسف بن مالک . رجوع به همین نام شود.
-
غرناطی
لغتنامه دهخدا
غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمدبن خلف انصاری ، معروف به ابن بادش نحوی . رجوع به احمدبن علی و ابن بادش شود.
-
واژههای مشابه
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی . مشهور به ابن باذش و مکنی به ابوالحسن . رچوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود.
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن کوثر محاربی غرناطی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی محاربی شود.
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن سعدبن علی . مکنی به ابوالحسن . وی بیست و چهارمین از ملوک بنی نصر بود که در غرناطة حکومت میکردند. و او از سال 866 تا 887 هَ . ق . سلطنت کرده است . (از طبقات سلاطین اسلام ص 25) (معجم الانساب زامباور ص 94).
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی . مشهور به ابن الجباب و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی انصاری شود.
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به ابن سعید و علی (ابن موسی بن ...) شود.
-
ابراهیم غرناطی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم غرناطی . [ اِ م ِ غ َ ] (اِخ ) معروف به ساحلی ، ابواسحاق ابراهیم بن محمد. یکی از علما و ادبای اَندُلس . در سال 724 هَ .ق . به حج رفت و از آنجا به سودان شد و بخدمت والی آنجا پیوست و هم بدانجا مقام گزید و در 740 یا 747 وفات کرد.
-
حسین غرناطی
لغتنامه دهخدا
حسین غرناطی . [ ح ُ س َ ن ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن محمد قرشی فهری بلنسی الاصل . متولد در جیان در 603 هَ . ق . 1307/ م . و متوفی 679 هَ . ق . 1280/ م . معروف به حسین الناظر. او راست : شرح مستصفی از غزالی دراصول . (معجم المؤلفین از بغیة الوعاة 2...