کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرم تک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرم تک
/qormtak/
معنی
آنکه مانند میش کوهی بدود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرم تک
لغتنامه دهخدا
غرم تک . [ غ ُ ت َ ] (ص مرکب ) آنکه مانند میش کوهی بدود : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .
-
غرم تک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] qormtak آنکه مانند میش کوهی بدود.
-
جستوجو در متن
-
تک
لغتنامه دهخدا
تک . [ ت َ ] (ص ) بمعنی اندک و قلیل و کم باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پهلوی ، تک : در تک زمان ؛ زمانی کوتاه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || تا و تک هر دو تنها بود. (لغت فرس اسدی چ...
-
یوزتاز
لغتنامه دهخدا
یوزتاز. (نف مرکب ) یوزتاخت . یوزتک . یوزجست . یوزدو. که چون یوز تند بتازد. کنایه از تیزپا و تنددو : گورساق و شیرزهره ، یوزتاز و غرم تک پیل گام و کرگ سینه ، رنگ تاز و گرگ پوی .منوچهری .
-
آهودو
لغتنامه دهخدا
آهودو. [ دَ / دُو ] (نف مرکب / ص مرکب ) آهوتک . آنکه دویدنی چون آهو دارد : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله ، گوردن .منوچهری .
-
روباه حیله
لغتنامه دهخدا
روباه حیله . [ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) آنکه در حیله گری و مکاری و نیرنگ بازی چون روباه باشد : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه ، آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .
-
ببرجه
لغتنامه دهخدا
ببرجه . [ ب َ ج ِه ْ ] (ص مرکب ) به میزان جهش یک ببر.بدان اندازه که ببر پرش کند. || (نف مرکب ) آنکه چون ببر بجهد. جهش کننده چون ببر : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .
-
گرگ پوی
لغتنامه دهخدا
گرگ پوی . [ گ ُ ] (نف مرکب ) گرگ دو. دونده چون گرگ : شیرگام و پیل زور و گرگ پوی و گورگردببردو آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز. منوچهری .گورساق و شیرزهره یوزتاز و غرم تک پیل گام و گرگ سینه رنگ تازو گرگ پوی .منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 111).
-
یوزجست
لغتنامه دهخدا
یوزجست . [ ج َ ] (ص مرکب ) یوزتک . یوزدو. که جست وخیزی به تندی یوز داشته باشد. که چون یوز تند بجهد. سخت جلد و چالاک : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه ، آهودو و روباه حیله ، گوردن . منوچهری .و رجوع به یوز شود.
-
پیل گام
لغتنامه دهخدا
پیل گام . (ص مرکب ) پیل قدم . دارای قدمی چون فیل : گورساق و شیرزهره ، یوزتاز و غرم تک پیل گام و کرگ سینه ، رنگ تاز و گرگ پوی . منوچهری .ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جِه پیل گام و سیل برّ و شَخ نورد و راهجوی .منوچهری .
-
دن
لغتنامه دهخدا
دن . [ دَ ] (اِ) اسم از مصدر دنیدن . فریاد و غوغای به نشاط. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فریاد گویند. (فرهنگ جهانگیری ). دنه . نشاط : روز جستن تازیان همچون نوندروز دن چون شصت ساله سودمند. رودکی .گاه نظم و گاه نثر و گاه مدح و گاه هجوروز جِدّ و روز هزل و...
-
پوی
لغتنامه دهخدا
پوی . (اِمص ) ریشه ٔ فعل از مصدر پوییدن . رفتنی باشد نه بشتاب و نه نرم . رفتار متوسط نه تند و نه آهسته و برخی رفتار تند را گویند. (آنندراج ). تک . عدو. پویه : شیرگام و پیل زور و گرگ پوی و گورگردببردو آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز. منوچهری .گورساق و شیر...
-
تاز
لغتنامه دهخدا
تاز. (اِمص ) تاختن . (فرهنگ جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ خطی کتاب خانه ٔ مؤلف ). با «با»بمعنی تاختن . (غیاث اللغات ). || (نف مرخم ) تازنده . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (فرهنگ رشیدی ). و آنرا تازنده گویند. (آنندراج ) (ان...
-
پویان
لغتنامه دهخدا
پویان . (نف ) صفت فاعلی بیان حالت از پوییدن . پوینده . دونده . (صحاح الفرس ) : نوندی برافکند پویان براه بنزدیک پیران ایران سپاه . فردوسی .جوانمرد پویان بگلنار گفت که اکنون که با رنج گشتیم جفت . فردوسی .گر آئی بدین جای جویان شده چنین در تک پای پویان ش...