کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرمچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرمچ
لغتنامه دهخدا
غرمچ . [ غ َ م ِ ] (اِ) سیاه دانه ، و آن را سنیز خوانند. شاعر گفته : جوی ز خرمن تو به ز کشت خرمن عمرگدای دانه ٔ خال توام نه از غرمچ . ؟ (جهانگیری ).شونیز (سیاه دانه ). (فرهنگ نظام ). غرمج . رجوع به غرمج شود. || گندم شکافته شده که ریخته شود و از پوست ...
-
جستوجو در متن
-
غرمج
لغتنامه دهخدا
غرمج . [ غ َ م ِ / م َ ] (اِ) سیاه دانه را گویند، و آن تخمی باشد سیاه که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان قاطع). در فرهنگ فخر قواس به کسر میم به معنی سیاه دانه گفته و این بیت را که قائلش معلوم نیست شاهد آورده : جوی ز خرمن تو به ز کشت خرمن عمرگدای دانه ٔ...