کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرفة النوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرفة النوم
معنی
خوابگاه , اطاق خواب
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرفة النوم
دیکشنری عربی به فارسی
خوابگاه , اطاق خواب
-
واژههای مشابه
-
غرفه
واژگان مترادف و متضاد
اطاق، اطاقک، بالاخانه، حجره
-
غرفه
فرهنگ فارسی معین
(غُ فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بالاخانه ، بام . 2 - اتاق یا قسمتی مجزا از یک سالن .
-
غرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرفَة، جمع: غُرَف و غرفات] qorfe ۱. هریک از اتاقکها یا اتاقهای یک نمایشگاه که در آن به عرضۀ کالا میپردازند.۲. هریک از حجرههای پیرامون مساجد و مدارس قدیمی.۳. [قدیمی] اتاقی که بالای اتاق دیگر ساخته شود؛ بالاخانه؛ برواره؛ پرواره؛ فرواره...
-
غُرْفَةً
فرهنگ واژگان قرآن
يک بار بلند کردن (کلمه اغتراف و کلمه غرف به معناي آن است که چيزي را بلند کني و بگيري ، مثلا ميگويند : فلان غرف الماء و يا ميگويند : فلان اغترف الماء ، يعني فلاني آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف يک غرفه از آب کنايه از يک مشت آب برداشتن است ود رعبا...
-
غُرْفَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
بنايي که بالاي بناي ديگر واقع شده باشد و از سطح زمين يا کف خانه بلندتر باشد .
-
غرفه
دیکشنری فارسی به عربی
کشک
-
غرفة عليا
دیکشنری عربی به فارسی
برج ديده باني , اطاق زير شيرواني
-
غرفة مظلمة
دیکشنری عربی به فارسی
تاريک خانه
-
غرفة الانتظار
دیکشنری عربی به فارسی
اطاق کفش کن , پيش اطاقي , اطاق انتظار , کفش کن
-
غرفة الجلوس
دیکشنری عربی به فارسی
اتاق نشيمن , سالن نشيمن , لميدن , لم دادن , محل استراحت ولم دادن , اطاق استراحت , سالن استراحت , صندلي راحتي , تن اسايي , وقت گذراني به بطالت
-
غرفة الطعام
دیکشنری عربی به فارسی
اطاق ناهار خوري , رستوراني که غذاهاي مختصر واماده دارد
-
غرفة علوية
دیکشنری عربی به فارسی
اطاق کوچک زير شيرواني , وابسته به شهر اتن , اطاق زير شيرواني , اطاق نزديک سقف , کبوترخانه , اسمان , فراز , سقف , بلند کردن , در زير شيرواني قرار دادن , توپ هوايي زدن
-
غرفه نمایشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
سرادق